سلست
الالکویاگا Celeste
Olalquiaga در سفر های موشکافانه اش به درون پسا
مدرنیته، سیالیت مرزها در فرایند ها و فضای شهری را در تحول بدن که بنا به تعبیر آدرین
ریچ Adrienne Rich شاعر ، نزدیک ترین نمونه به جغرافیاست ریشه
یابی می کند. او این ضعف را به مثابه فرم ویژه معاصر و شهری ِ سایکاستنیا Psychasthenia ، لغت یونانی به کار رفته
برای ارجاع کلی به اختلال ذهنی، معرفی می کند.
سایکاستنیا
که به عنوان اختلالی در رابطه میان خود و قلمرو پیرامون تعریف شده، وضعیتی است که
در آن فضا از طریق هماهنگی های بدن خود ارگانیسم که بوسیله فضای بازنمایی شده مختل
می شود، تعریف می گردد. ارگانیسم سایکاستنیک، ناتوان از تفکیک محدوده های بدن خویش
و گم گشته در دریای غول پیکر که او را احاطه می کند، هویت خود را رها می کند تا
فضا را فراتر از آن به آغوش بکشد. او این کار خود را با استتار خود در محیط انجام
می دهد. پیامد این شبیه سازی یک غصب مضاعف است: " در حالی که ارگانیسم با
موفقیت عناصری را بازتولید میکند که در غیر این صورت نمی توانست آن ها را در کند،
در این فرایند به عنوان یک کلیت متفاوت بلعیده و محو می شود"
سایکاستنیا
یکی از سندروم های روانی همبسته با زندگی در پساکلانشهر است، جایی که در آن مرزهای
هویت به سرعت عوض می شوند و بسیاری از ویژگی های فضای قدیمی شهرنشینی دود می شوند
و به هوا می روند. همان گونه که اولا می نویسد " بدن ها دارند مانند شهرها می
شوند" با خودادراکی و هویت گره خورده به "توپوگرافی صفحات کامپیوتر و
مونیتور ها" که "به ما زبان ها
و ایماژ هایی را می دهد که به ان ها برای دیدن خودان و دیگران احتیاج داریم".
این ارجاع به یک مکان نگاری الکترونیک جدید
مبتنی بر پیوند های مشابهی است که به وسیله چمبرز و دیگر محققان مطالعات
شهری معاصر ایجاد شده اند. به نظر می رسد در عصر نوین اطلاعات، با شبکه های سرگرم
کننده واقعیت مجازی، هوش مصنوعی ، شرکت های سازنده نرم افزارهای اینترنتی،
ارتباطات فضای مجازی و " اجتماعات دیجیتال" مادیت سخت فضای شهر، تسخیر و
بیشتر در درون هر منطقه نمادین شهر ترسیم می شود. در این "بسط نشانه شناختی
جزییات" نوعی فقدان عدم تمرکز هم زمان وجود دارد زیرا دیگر یک "سطح
بیرونی" قابل تعریف برای شهرها وجود ندارد.
یان چمبرز Iain Chambers این شبکه در هم گوریده را در درون مکان نگاری
مرکز زدوده و مجددا تمرکز یافته فضای شهری پسامدرن دنبال می کند. "پاک سازی
حاشیه های شهری حومه های بی انتها" دسترسی های بیرونی پسا کلانشهر را از بین
می برد، در حالی که " انعطاف نسبت به مرکز" شهر درونی را "غیر
رسمی" و "زیرزمینی" معرفی می کند. بعضی از این بخش ها در این شبکه
شهری رو به گسترش به عنوان بناهای یادبود متروکه عصر پیش از مدرنیته رها شده اند و
ویرانه های جدید را در مناطق سایه روشن شهر شکل می دهند. دیگر بخش ها به عنوان
فضای شهری تزیین شده، شبیه سازی شده و بازسازی شده برای تغذیه انواع اجتماعات جدید
بالقوه ای که مکان های ویژه ای را در فضای شهریِ جاافتاده اشغال می کنند، تاسیس
شده اند. با این همه، فضاهای دیگر کمی بیش از "نقاط اتصال، ایستگاه ها، و
تقاطع" در یک شبکه جهانی هستند. آنچه مانوئل کاستلز Manuel Castells ، جامعه شبکه ای
Network society می نامد. آن هایی که در کلانشهر جدید هیچ
نقشی در بازی ندارند تقریبا با علاقه به گفتمان های دیگر، نامریی می شوند، یا به
عنوان دشمن خانگی، خانه به دوش های شهری با جیب های انباشه از واقعیت های سخت و
محلی، حاملان فساد، فقر، بحران، موادمخدر، جرم و خشونت نیروی شیطانی شهر می شوند.