برخی مواقع سقف ها در آثار سوور فهن همچون ابرهایی برفراز ابژه معمارانه عمل می کنند، ان ها پالاینده نورند، این مواجهه با آسمان در پاویون کشورهای نوردیک برای بی ینال ونیز به وضوح نمایان است. پاویون برامدی است از یک صفحه مسطح که رابطه با زمین را به واسطه برش دامنه تپه شکل می دهد و دو لایه از تیرهای عمود بر هم که سقفی مشبک را به وجود می اورد. تنها عنصر عمودی این کفِ تهی چند درختی است که از محیطِ پیش از مداخله باقی مانده اند و با عبور از جداره سقف امکان داخل شدن باران به فضای داخلی را ایجاد می کند و به موازات مقیاسی برای فهم طبیعت در بستر شهر نیز فراهم می اورد.جنارو پوستیلیونه نقش نور و اتمسفر در شکل دهی به پاویون را اینگونه توضیح می دهد:"نفوذپذیری متجسد در چارچوب دوگانه ی تیرهای سقف، شدت نور محیطی که عملا به تناسخ جادویی بدل شده است و دگرگونی شیمی نور و تبدیل ان به پخشایشی همگن از نور و سایه، به نوعی بازتولید همان نورهایی است که در کشورهای شمال اروپا تجربه می کنیم."به موازات این رویکرد پدیدارشناسانه حضور درختان و تداخل شان با ساختار شبکه ای سقف ـ که البته می توان ردی از بیمارستان ساخته نشده لوکوربوزیه در ونیز را نیز بر ان متبادر دانست ـ را می توان تبلوری از تاریخ طبیعی زوال دانست، ساختار شبکه ای تلاش کرده است طبیعت را مهار کند، امر نو شکافی در امر کهن ایجاد کرده، نوعی از آنتروپی تزریق شده درون یــــــــک تهی همگن. اگرچه قرار نیست چیزی تغییر کند، جدال ابدی با جریان های همیشه فعال تخریب و زوال سرنوشت محتوم همه ماست، ما در یک وضعیت دیالکتیکی، در یک میانْ بودگی ابدی ـ جایی میان فرایند بی فکر زوال و امکان های محدود آفرینش خودمختار ـ گرفتار آمده ایم و محیط برآیندی از مواجهه ی برهنه این دوست.