در سال 2012 انتشارات راتلج کتابی منتشر کرد که با عنوان
مناظره درباره جهانِ پس از آمریکا؛ جهان پیشِ رو توسط نشر نی در
اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است، کتاب مجموعه مقالاتی است که در تحلیل
کتاب جهان پسا آمریکایی نوشته فرید زکریا به رشته تحریر درامده.
در اخرین بخش کتاب که به نسبت میان انرژی و محیط زیست می پردازد، مقاله ای وجود
دارد نوشته ساتیا براتا داس با عنوان دولت نفتیِ مردم سالاری، نویسنده آینده سیاره
را در گرو توسعه مسئولانه و پایدار بزرگترین ذخایر هیدروکربنی زمین می داند و این
مهم را نیازمند رهبران احتمالیِ دگرگونیِ انرژی، این مقاله که پیش از به قدرت
رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا اماده شده است، یاداور می شود:"جدای از معدودی
خوش گذران کندذهن، هیچ ادم عاقلی منکر واقعیت تغییرات اب و هوایی نمی شود."
اما به موازات از واقعیت وخیم دیگری هم پرده برمی دارد:"همه افراد نوع بشر
چشم به برخورداری از سبک زندگی ثروتمندان دارند" بنابراین ما به پنج سیاره
زمین و نه یکی نیاز خواهیم داشت و این به جز با حرکت هماهنگ در جهت تولید انرژی
پایدار محقق نخواهد شد، که البته به هیچ وجه ارزان نخواهد بود.
دومینیک اشتراوس کان، مدیر اسبق صندق بین المللی پول، تاکید می کند سیاره زمین
برای محدود ساختن تغییرات آب و هوایی و کمک به کشورها برای بسط انرژی های پاک تر
به 100 میلیارد دلار سرمایه سبز نیاز خواهند داشت و تعارض عمده همین جا رخ می
نماید؛ کشورهای شمال بیشترین سهم در ایجاد تغییرات آب و هوایی را دارند و کشورهای
در حال توسعه نمی توانند از دل پهنه های جنگ به فناوری های سبز دست یابند.
راهکاری که نویسنده پیش می نهد با این پیش فرض ارائه می شود که ما همچنان در جهانی
مادی زندگی می کنیم و نمی توانیم از صنعتی شدن بگذریم، پس بهتر است که واقعیت را
بپذیریم و به جای تمرکز بر ایده حذف کربن بر محبوس سازی و پردازش ان موکد شویم و
محدودیت های منطقی ای برای انتشار گازهای گلخانه ای وضع نماییم، انچه در یادداشت جهان کربنی، خیر مشترک و رهبران ناموجود اقتصادهای سبز که توسط علیرضا طیب به فارسی برگردانده شده تاکیدی است بر این واقعیت .