ژاک دریدا در محیط بیگانه پست مدرنیسم دانشگاهی آمریکا که منظومه بی در و پیکری است از رشته های بی دوامی مثل مطالعات فرهنگی، مطالعات فمینیستی، مطالعات همجنس خواهان، مطالعات علوم و نظریه پسااستعماری، در چرخش است. پست مدرنیسم دانشگاهی هر چه نباشد، قدر مسلم التقاطی است و همین فهم و حتی توصیف آن را دشوار می کند. پست مدرنیسم دانشگاهی بی قیدانه مفاهیمی از آثار ترجمه شده دریدا، میشل فوکو، ژیل دلوز، ژان فرانسوا لیوتار، ژان بودریار و ژولیا کریستوا وام می گیرد و اگر این ها کفایت نکند، در پی الهام به سراغ والتر بنیامین، تئودور آدورنو و سایر چهره های مکتب فرانکفورت می رود. نظر به این که تحمیل هیچ نظم منطقی ای به این مجموعه ناساز عقاید متعارض ممکن نیست، پست مدرنیسم در نگرش پر طول و تفصیل است و در استدلال کوتاه و قاصر. چیزی که به نظر می رسد آن را سرپا و یکپارچه نگاه داشته این اعتقاد است که ترویج آرای این متفکران ناهمخوان و از هم گریزان به نوعی کمک به یک هدف سیاسی مشترک آزادی بخش است که ان هم درست تعریف نشده است.