. . . از نگاه ژاک دریدا؛ آنچه در معرض خطر قرار دارد، ثبات مشکوک
و قابل بحث جفت های دوگانه مخالف است؛ دوست و دشمن، زندگی خصوصی و زندگی عمومی،
زندگی واقعی و زندگی خیالی، او همچنین به تمایز رفاقت فردی و اخوت جمعی نیز می نشیند. نظریه پردازان می گویند زندگی مدرن مملو از افراد اتمیزه شده است که در پی یک
مرکزند و مدام نیروی محرک زندگی خویش را مورد پرسش قرار می دهند، در این میان و به
عنوان یک موضوع عملی؛ دوستی، داوطلبانه و مبهم است، از یک سو رابطه ای است که به آسانی
در پس زمینه زندگی می گنجد و از سوی دیگر این یک صمیمیت گاه و بیگاه برای از
سرگیری گفتگوهایی است که از سالها قبل به جا مانده اند . . .
مقاله "انچه ژاک دریدا از دوستی فهمید" به قلم هوآ سو و با برگردانی از
سروش خانی تلاشی است برای پیوند دادن ایده های "شهرهای پناهندگی"، "سیاست
دوستی"، "مهمان نوازی" و البته "دیگری" در اندیشه ژاک
دریدا، موضوعاتی که دوران پایانی حیات بیولوژیک و فکری دریدا را به خود مشغول کرده
بود و به دنبال یافت این پاسخ بود که چطور فراتر از "اضطراب ها و اضطرارهای بودن"
می توانیم "با هم" باشیم. . .