بازگشت هانا آرنت به تجربه اصیل پولیس یونانی، نشان
دهنده ی تلاشی است برای شکستن زنجیره های سنتی پوسیده و کشف دوباره گذشته ای که
دیگر سنت ادعایی به ان ندارد.
آرنت در مقابل سنت، معیار اصالت را قرار می دهد و در مقابل انچه، در مقیاس تاریخی،
اقتدار و مرجعیت دارد، چیزی را می نهند که در حواشی تاریخ، فراموش، پنهان یا از جا
به در شده اند. گذشته تنها با عمل کردن خلاف جهت سنت گرایی و ادعاهای تاریخ نگاری
مرسوم می تواند دوباره معنادار شود، منابعی از روشنگری برای زمان حال فراهم اورد و
گنجینه های خود را به کسانی دهد که با افکار جدید و اعمال نجات بخش یاداوری، ان ها
را جست و جو می کنند.
هانا آرنت تصور خود از مدرنیته را حول چند خصوصیت کلیدی بیان می کند:
ـ بیگانگی از جهان
ـ بیگانگی از زمین
ـ ظهور امر اجتماعی
ـ پیروزی حیوان زحمتکش
بیگانگی از جهان world alienation به از
دست رفتن جهان تجربه و عمل اشاره می کند که به وسیله ی ان، هویت خود و حس بسنده ای
از واقعیت را می سازیم.
بیگانگی از زمین به تلاش برای گریختن از حدود زمین اشاره دارد؛ علم و فناوری مدرن
ما را برانگیخته اند تا راه هایی را برای غلبه بر وضعمان که مقید به زمین است جست
و جو کنیم، از این طریق که به کاوش در فضا اهتمام ورزیم، برای بازافرینی زندگی در
شرایط آزمایشگاهی تلاش کنیم و بکوشیم که عمر مقرر خود را طولانی سازیم.
ظهور امر اجتماعی به گسترش اقتصاد بازار از دوره اولیه مدرن و انباشت همواره رو به
افزایش سرمایه و ثروت اجتماعی اشاره دارد. با ظهور امر اجتماعی، هر چیزی به متعلق
تولید و مصرف و کسب و مبادله تبدیل شده است؛ به علاوه، گسترش پیوسته ان به مبهم
شدن تمایز میان امر خصوصی و امر عمومی انجامیده است.
پیروزی حیوان زحمتکش به پیروزی ارزش های زحمت بر ارزش های انسان سازنده و انسان به
عنوان حیوان سیاسی اشاره دارد. همه ارزش هایی که مشخصه جهان ساخت world of fabrication هستند ـ دوام، ثبات، پایداری ـ و
ارزش هایی که مشخصه جهان عمل و سخن اند ـ ازادی، تکثر، همبستگی ـ به نفع ارزش های
زندگی، تولید و وفور قربانی می شوند.
آرنت دو مرحله اصلی را در ظهور مدرنیته شناسایی می کند:
مرحله نخست، از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم، متناظر است با بیگانگی از جهان و ظهور
امر اجتماعی مرحله دوم، از اغاز قرن بیستم، متناظر است با بیگانگی از زمین و پیروزی حیوان
زحمتکش.
او همچنین چند علت را برای این رویدادها شناسایی می کند: کشف آمریکا و متناظر با
ان کوچک شدن زمین، موج سلب مالکیت که در طول دوره اصلاح دین اغاز شد. اختراع
تلسکوپ که کفایت حواس را به چالش خواند، ظهور علم و فلسفه ی مدرن و متعاقبا ظهور
این تلقی از انسان که او بخشی از فرایند طبیعت و تاریخ است و گسترش قلمرو اقتصاد و
تولید انباشت ثروت اجتماعی.