معمار ژاپنی؛ جونیا ایشیگامی در شهر اوبه، در جنوب
غربی ژاپن، یک پروژه بسیار خاص طراحی کرده است؛ فضایی برای صاحب رستوران فرانسوی،
که خودش از دوستان معمار است. مشتری، علاوه بر این که طرح را به عنوان یک خانه و یک
رستوران به طور همزمان می دید، علاقه خاصی داشت که پروژه حاصل فضایی در ارتباط با
طبیعت باشد و تمایل داشت ادراک ایجاد شده از طریق فضا به حسی منتج شود که قادر
باشد در طول زمان تاثیر ماندگار بگذارد.
در مواجهه با سرگیجه ناشی از بی واسطه بودن
سرعت زندگی امروزی، این رستورانْ خانه باید به عنوان فضایی پذیرا برای دعوت
دوستان، فضایی متغیر و در عین حال فضایی لنگر انداخته بر زمین و ماندگار در زمان
در نظر می آمد. این کیفیت بی زمان برخی از فرآیندهای ساخت و ساز پروژه را تبیین
کرد، فرایندهایی که تا حدی در حین ساخت پروژه توسعه یافته و نظم بهتری به خود
گرفتند.
به عنوان مثال، بافت نهایی سازه قرار بود شسته
و تمیز شود، پس از برداشتن زمینی که به عنوان قالبی برای ساخت عمل کرده بود، جرزهای
باقی مانده از زمین با بتن ترکیب و جوی شبیه به غار ایجاد کردند و نهایتا همین
کیفیت را به عنوان پرداخت نهایی پروژه رها کردند. این تغییرات حین اجرا همچنین به
این معنی بود که بایستی مبلمان، تاسیسات تهویه، پوشش شیشه ای یا چیدمان خانه مسیر
متفاوتی را طی نمایند.
جونیا ایشیگامی و تیم طراحی او پروژه ای را پیشنهاد
کردند که در آن، رستوران را به وضوح در شمال و خانه را در جنوب قرار داده بودند،
اما این امکان را نیز فراهم آوردند که فضاها از طریق سه پاسیوی در دسترس، در عین
استقلال با یکدیگر در تماس باشند، این سامان دهی فضایی امکان عملکرد دوگانه ی
پروژه را فراهم آورد. وقتی درون رستوران هستید فکر می کنید که مهمانان رستوران
واقعاً به یک خانه دعوت شده اند، وقتی رستوران تعطیل است، اتاق نشیمن به عنوان
مکانی برای گذراندن وقت خانواده و یا برای مطالعه بچه ها عمل می کند.
روند ساخت و ساز دقیق، پیچیده و ظریف بود. این
پروژه از طریق مدلسازی سهبعدی طراحی شد که در آن دادههای زیادی تولید شده توسط
ابزارهای توپوگرافی دوربین مساحی تحلیل شدند، مدلسازی، بعداً، به صورت دستی به فضای واقعی منتقل شد،
حفاریها به صورتی دستی صورت گرفت، بنابراین حسی از ساختوساز صنعتگرانه را منتقل
کرد که در آن نقایص مکانیسم های اجرا به عنوان بخشی از پروژه در نظر گرفته شدند؛
محصول نهایی بر یک محیط غارْمانند طبیعی تأکید میگذارد که در آن سه باغ هم وجود
دارند.
فرآیند ساخت همچنین به درک فضاهایی منجر شد که در
تجسمهای سهبعدی نمود پیدا نکرده بودند. باغْ پاسیوها
نه تنها به برجستهتر شدن ایده فضاهای غارنشینی و غارهایی که در تماس مستقیم با طبیعت
هستند، کمک کردند، بلکه این امکان را فراهم آورد تا تأسیسات، لولهها و کانالهای
تهویه به نحوی اجرا شوند تا مزاحمتی برای خانه یا رستوران ایجاد نکنند.