جهانبگلو: جنگ بر شما اثر گذاشته است، پس چرا به مطالعه جنگ نپرداختید؟ چرا به جای اینکه جنگ شناس شوید، شهرساز شدید؟
ویریلیو: چون جنگ را در یک شهر دیدم، جنگ را در تمرکز دیدم. شهر یک پدیده متمرکز تاریخی است. این همان چیزی است که یونانیان cinesisme می نامیدند. در نظر من جنگ و شهر یک چیزند. شهرها اماج حملات جنگ جهانی دوم بودند، و بمباران های کاونتری و روتردام ـ توسط المان ها ـ و هامبورگ و درسدن و هیروشیما ـ توسط متفقین ـ از همین رو اتفاق افتاد. پس در نظر من شهر و جنگ هر دو محل ظهور یک چیزند. و ان تکنلژی است، یعنی هم محل گسترش تکنلژی و هم محل تخریب ان، شهر مرکز است، هدف است. جنگ شناسی علمی است که از رهگذر شناخت فضایی نظامی پدید امده است. از نظر من فضایی نظامی وجود دارد که فضای غیر نظامی نیست، که فضای اقتصاد نیست، که فضای عرفان نیست، اما فی نقسه یک فضاست، و ان فضای استراتژی است