"فرم از کارکرد پیروی می کند"مانترای معماران مدرنِ پرشور بریتانیا، اروپا و ایالت متحد حین رکود بزرگ اقتصادی دهه ی 1930 بود. از ان دهه تا انتهای جنگ جهانی دوم ان ها فرصت را مغتنم شمرده، ایده ال های ذهنی شان را پرورانده و در دهه های بعد از جنگ جهانی دوم ان ها را به بار نشاندند. از ان زمان تا کنون معماری مدرن جریان های زیبایی شناسی ـ مانند فرم از مد پیروی می کند ـ و اقتصادی متعددی را به نسل بعد از خود اموخته یا هم چون میراثی گران بها برای ان ها به یادگار گذاشته، یا راهی به سوی ان ها گشوده است.
امروز، معماران در گستره ی جهانی شناخته شده ای همـ چون فرانک گِری، نورمن فاستر و ریچارد راجرز حین مرخص کردن کارمندان دفاتر خود ـ این رقم در مورد دفتر معماری فرانک گری به حدود 50 درصد می رسد ـ به احتمال زیاد به یک مانترا بیش از بقیه مانتراها فکر می کند: "فرم از بازارهای مالی تبعیت می کند". صدق این مانترا با نگاهی به حجم عظیم و غیر عادی ساخت و ساز در جهان طی یک دهه ی اخیر تایید خواهد شد؛ قاطبه ی شهرهاـ لندن، لیدز، برلین، پکن، شانگهای و مرکز لس انجلس ـ طی بازه زمانی یاد شده رشدی باورنکردنی را تجربه کردند، به لحاظ شکلی شدیدا تغییر کرده و از منظر ارتفاعی در یک روند مهیج سر به فلک گذاشتند، این فرایند انـ چنان طی شد که در حال حاضر، تقریبا، نمی توان ان ها با ان چه پیش از این بودند قیاس کرد و از ان چه پیش از این بودند بازشناخت.
روزگاری که بانک ها با خیال پشتوانه مالی و اعتباری قویی شان خوش بودند و دست به بریز و بپاش های دیوانه وار و تخصیص اعتبارات بی هدف، ان هم در مقیاس جهانی می زدند، موجب شد شکل قطعیت یافته بخش عظیمی از ان چه تا ان زمان تحت شولای معماری تعریف می شد و همـ چنین تعداد زیادی از بناهای عادی که می توان برخی از ان ها را غیر معمارانه دانست نیز تغییر کند. پس از به کناری نهادن مینیمالیسم خشک یا پارسامنشانه و همـ زمان با مُد شدن معماریِ سینمایی و رنگارنگ، استعدادهای خلاقی همـ چون فرنک گری، زاها حدید، دانیل لیبسکیند و رم کولهاس به بازار معماری عرضه شدند که در کنار خیل عظیمی از معماران جوان تر همه بر این باور بودند که فرم از توهم و خیال پیروی می کند، حال ان که فرم در همان بازه زمانی نیز، صرفا، از پی امدهای جهش بزرگ اقتصادی تبعیت می کرد.
تبلور پیاپی اسمان خراش ها در بافت شهرهای کشورهای غربی محصول بلافصل این شکوفایی ناگهانی و البته فشرده ی طراحی نوین حسی است. طرح هایی که بارزه های مشروعیت بخششان تحت شمول چهار واژه ی بزرگـ تر، سریعـ تر، مستحکمـ تر و درخشانـ تر تعریف می شوند. پیرو این روند و پیش از لطمه ای که رکود طی یک سال گذشته بر بازار مسکن وارد کرد، برنامه هایی در حال تدوین بود که میلشان بر دفن هر ان چه از لندن قدیم باقی مانده است در جنگلی از برج های جدید اداری قرار داشت، برنامه هایی که هم مشمول حمایت شهردار پیشین کِن لِوینگستن قرار گرفته بودند و هم خلفش بُریس جانسِن. تهیه چنین برنامه هایی برای پاریس نیز پیش بینی شده بود؛ پریزیدنت سارکزی، به کَرات، وعده ی نسل جدیدی از برج ها را می داد که واژه "خفن" به راستی سزاوارترین واژه برای توصیف شان می باشد. شیکاگو نیز قرار بود مرعوب اسمان خراش مدوری گردد که توسط استاد خفن سازی شهری؛ سانتیاگو کالاتراوا طراحی شده بود. جاری شدن این روایت بر بسیاری از دیگر متروپل های جهان نیز مقدر بود.
و امروز، پس از حجم عظیمی ساخت و ساز، وقفه ای در این روند حادث شده است؟ در این وضعیت چه بر سر معماری خواهد امد؟البته قضاوت بر سیر اینده معماری بی نهایت سخت می نماید، اما از ان جایی که هنوز خواستی برای انجام عمل معمارانه وجود دارد می توان پیش بینی کرد ان عمل، تبعا، عکس العملی به دنبال خواهد داشت و ان عکس العمل نیز زنجیره ایی از عکس العمل ها را پی خواهد اورد ، که گفتمان در حال رخت بربستن از حوزه ی معماری نیز، عملا، عکس العملی به اخرین بحران مالی پیش از این بوده است و این چرخه یک عمق تاریخی واضح رقم زده است.
با فروپاشی اقتصاد بریتانیا حین بحران نفتی1 و قانون سه روز هفته ی سال های2 4- 1973 ، پایان طراحی بی ـ بروـ برـ گرد مدرنstraight-up-and-down modernist design ، معماری بخش عمومی، ساخت و سازهای بتنی بلند مرتبه و کوتاه مرتبه و همـ چنین بروتالیسم هجی شد؛ دنیایی که به رهبری قهرمان هایِ مدرنیست بعد از جنگ بریتانیاـ امثال دنیس لَسن و اِرنو گُلدفینگرـ قد برافراشته بود و یکه تازی می کرد ناگهان متوقف شد.
وقتی همه چیز دوباره رونق گرفت، طراحی پستـ مدرن، رنگ های تماما روشن، لطیفه های تصویری، جناس ها، کنایه ها، انگاره ها و ستردن های معمارانه ویترین های[صنعت] معماری را پر کردند. معمارانی همـ چون تری فَرِل با صحنه ی شادی3comic relief که در شمایل "تی وی ـ ای ام استودیوز4" اش در کَمدِن تاون خلق کرد به شهرت رسید تا معماری نیز در جامه ی مبدل بچه تابلوی تخس خیابان knowing street urchin به منصه ظهور برسد. پیرز گاث و تیمش در سی.زد.دبلیو.جی 5بلک های احمقانه اپارتمانی واقع در داکلندز خُش اتیه ی لندن را دور ریخت. حتی مردی که کم و بیش، معماری پستـ مدرن را با نام او می شناسند؛ رابرت ونتوریِ "کمـ تر خسته کننده است6"، همـ راه با همـ سرش؛ دنیس اسکات براون، برای طراحی بخش جدید وینگ سینزبریِ 7نشنال گَلری در ترافالگار اسکویر، رنج سفر دریایی از ایالات متحد به بریتانیا را بر خود خردید. بحران اقتصادی اواخر دهه 1980 اما، بساط هر چه پـُ [ست] ـ مُـ [درن] بود را برچید تا موج جدیدی از مدرنیسم حالت نماexpressive modernism ، در شمایل معماری شمایل وار iconic architecture جایش را بگیرد.
اما حالا اوضاع از چه قرار است؟ بازه های زمانی رکود، زمانی است که معماران می توانند مجددا به بازی هایی که دراورده اند فکر کنند. ان ها، احتمالا، الزامی به ناامید شدن نخواهند دید ـ بلکه خود را برای جهش اقتصادی بعدی مجددا سازمان دهی می کنند. به گمان من، برای بازه زمانی کوتاهی نسبت به اتش بازی هایی که طی دهه ی گذشته به راه انداخته اند موضع خواهند گرفت. ظهور معماران و دفاتر معماری توکیو محوری همـ چون تُیو ایتو و سَنا8 (در حال حاضر مشغول طراحی غرفه سالانه تابستانی گالری سرپانتین در کنسینگتن گاردنز می باشند) نشان از اینده ایی بی نهایت نوایین اما بزرگ منش و متواضع دارد.
همـ چنین، احتمالا، شاهد چرخشی ـ البته نه انچنان زیاد ـ در جریان حاکم بر فرایند طراحی و معماری عمومی خواهیم بود. سرمایه گذاری دولت در بخش ساخت و ساز برای کمک به حرکت مجدد اقتصاد بریتانیا الزامی می نماید. مدارس، بیمارستان ها، کالج ها، مراکز اموزشی و امثال این ها نیازمند معمارانی نیستند که به جعبه های شمایل گونه فکر کنند. طی سال های اخیر ساخت اسمان خراش های تجاری، موزه های معروف و گالری ها بیش از دیگر گونه های بنا به چشم امد و توجه بی نهایت زیادی را به خود و چگونگی گسترششان معطوف داشت، حال ان که اعمال ان مناسک بر ـ به طور مثال ـ کلینیک ها و مدارس نه الزامی است و نه ان چنان طرفداری دارد.
حالا سئوال این است: پس به یک منش میانه روی نوین new modesty9 احتیاج داریم؟ احتمالا اری، اما فقط برای مدتی کوتاه، زمانی که گردش سرمایه قوامی دوباره یافت، واکنش نسبت به این نیو مُدستیNew Modesty دور از انتظار نیست، به گمان من، حداقل، با یک مُدستی بلیزModesty Blaze مواجه خواهیم بود و به تبع ان صورت های جدیدی از معماری که در حال حاضر به حاشیه رانده می شوند و در دانشکده های معماری بدان ها وقعی نمی نهند دوباره فرموله خواهند شد، باید در نظر داشت حجم درخواست برای ورود به دانشکده های معماری پیش از این هیچگاه اینچنین زیاد نبوده است.
معماری، بیش از تمام هنرها، حتی در مواجه با شدیدترین شرایط رکود اقتصادی، نیازمند و حتی طالبِ نیک انجام انگاریoptimism است. ساخت امپایر استیت، دقیقا در شرایطی اغاز شد که وال استریت بدترین وضعیت خود را تجربه می کرد10. رکود ـ علی رغم ان که اغازی به لحاظ مالی متزلزل را بر فرایند ساخت برج تحمیل نمود ـ نتوانست سایش این ساختمان بر تارک اسمان شگفتی های تمام دوران معماری را متوقف می نماید.
1- اشاره به بحران نفتی 1973 منتج از قطع صادرات نفت از سوی دولت های عربی به ایالات متحد دارد.
2- به دنبال بحران نفتی 1973 و دولت محافظه کار ادوارد هیث قاون کم کردن مصرف لوازم الکتریکی در مصارف تجاری را به مورد اجراگذاشت که بر اساس ان مصرف تجاری الکتریسته به 3 روز در هفته محدود می شد.
3- پستـ مدرنیسم بر انقطاع، تضاد، تصویرسازی و در موقعیت نمایش بودگی و ارجاعت برون بافتی تمرکز دارد، ساختمان تی وی ـ ای ام استودیوز هم چون یک قطعه جدا افتاده ولی در تضاد با بافت افسرده ی پیرامونی هم به کار تشدید باردراماتیک ان بافت شهری می اید و هم خروج موقت از ان فشار کالبدی را نمایندگی می کند و به مثابه المانی مسرت بخش و طناز به نوعی بازنماینده تضاد مستتر در صحنه می باشد.
4- اشاره دارد به ساختمان اصلی و محل استقرار استودیوهای ایستگاه تله ویزیونی صبحانه که ساخت ان در 1981 اغاز و در 1983 هم زمان با شروع به کار تله ویزیون به بهره برداری رسیدTV-am اولین اپراتور تله ویزون های مستقلITV می باشد که در مقیاس ملی شروع به کار نمود و زمان پخش برنامه هایش را نیز مطابق با ساعت صرف صبحانه مخاطبان 6 تا 9:25 صبح تنظیم نمود.
5- اشاره به دفتر معماری CZWG واقع در لندن دارد که در سال 1976 بنیان نهاده شده.
6- رابرت ونتوری را غالبا با این عبارت less is bore می شناسند که گزاره ایست انتقادی بر گزاره ی مد نظر معمار مدرن مینیمالیست لودویگ مِیز وَن دِروهه تحت عنوان کمتر بیشـ تر استless is more ، "که برای مدرنیست ها یک کانسپت و مفهوم تعریف شده است و برای مینی مالیست ها یک مانترا، تکرار این مانترا همـ واره به دنبال کم کردن جزییات ناخواسته است با هدف نمایش جوهر ذاتی جز و کل هر چیز(حبیب فرشته، مینیمالیسم ذن تادائو اندو، 1384، معماری و شهرسازی 80-81: 60-65)"
7- اشاره دارد به بخش الحاقی جدید واقع در غرب ساختمان اصلی نشنال گالری، که محل نگهداری و نمایش نقاشی های رنسانس می باشد، ساخت ان در1988 اغاز شد و در 1991 به پایان رسید.
8- طرح که محصول کار دفتر معمارای سنا SANNA و معماران ان کاژیو سجیما و ریو نیشیزاوا می باشد در تاریخ اول اپریل 2009 رونمایی شد، در جولای در محل مستقر خواهد شد و بازدید از ان تا اکتبر ادامه خواهد داشت.
9- نگارنده از new modesty استفاده کرده است که بر پیشه کردن اعتدال دلالت دارد از سوی ادم ها، او این منش را که منش دوران رکود است با New Modesty تعین می بخشد و بر این باور است که این کیش یا مذهب نو دوامی نخواهد یافت و در اتش خود خواهد سوخت برای این وضعیت از Modesty Blaze استفاده کرده است. البته Modesty Blaze به یک مد زودگذر که خیلی به چشم می اید و رسانه ای می شود و جلب توجه می کند نیز ارجاع دارد، مانند مدل موی بازیکنانی که بی نهایت متفاوت می باشد یا لباسی که یک بازیگر معروف روی فرش قرمز می پوشد.
10- بازه زمانی ساخت بنا 16 ماه به طول انجامید: ژانویه 1930 تا می 1931. این بازه ی زمانی هم پوشی کاملی با رکود بزرگ که در 1929 اغاز و در دهه ی 1930 پایان یافت دارد.