به موازات فرایندی که بر قرار ان استثنا، همه جا، به قاعده بدل می شود، حوزه [نفوذ] حیات برهنه نیز به تدریج در حوزه امر سیاسی نضج می گیرد و با ان هَــمْبـَـر می شود، اینجاست که دوشقی هایی هم چون طرد و شمول، حق و واقعیت به گستره ای وارد می شوند انچنان در هم بافته و مغشوش که عملا حدوث خلوص مفهومی را نا ممکن می سازد.
مبتنی بر این گزاره ارایی است که اردوگاه کار اجباری و اردوگاه های مرگ نازی ها هم چون اشوویتس برای جورجو اگامبن نمونه های قطعی سلطه را بیان می کنند. اردوگاه برای اگامبن نقطه ی عطفی است، چرا که وضعیت استثنایی را که ماهیتا موقتی است به وضعیتی همیشگی و مانا تبدیل می کند که بر خلاف وضعیت اضطراری نه در بعد زمان که در بعد مکان محقق گردیده است، بارزه دیگر مکان های تحت شمول وضعت استثنایی جا گیری شان در حوزه مرکزی قدرت است، مکان هایی که کاملا در دامنه نفوذ قدرت اند اما از حفاظ قانونی ای که قدرت را مهار می کند و تحت کنترل می اورند مستثنا اند، این وضعیت حتی در مناطق جنگی و کلونی ها هم دیده نمی شود.
این نحو تدقیق وضعیت استثنا همچون کیفیتی زمانی ـ مکانی که در محدوده ای مقرر گردیده، تبیین قویی است از انسانِ هومو ساکر؛ شخصی بیرون از قانون که عملا رانده و به شمایل یا تمثیلی سرگردان و رهسپار تبعید تبدیل شده است. شخص مقرر بیرون از گستره قانون حتی اجازه تبعید شدن را نیز ندارد، بلکه بیشتر در شرایطی میان درون و بیرون معلق است و به صورت دائم در خطر اقدام قدرت خودْسر قرار دارد. برای اگامبن، اما، اردوگاه از دیگر مکان های انضباطی ای هم چون زندان ها و پناه گاه ها، نیز متمایز است، چرا که در اردوگاه وقوع تمام وضعیت ها ممکن است و همه چیز تحت سیطره قدرت فائق، مسلط و بی حد و مرز نگهبان است.
فریبا شفیعی در نوشتار وضعیت استثنا؛ فروپاشی فرم عادی، امحا حوزه عمومی، تعلیق الگوهای رایج زیستْ بافت ها به صورتی فشرده وضعیت استثنا را تبیین نموده است
امین حشمتی در نوشتار فضای گفتگویی و جایگاه طراح شهر سعی در تبیین میانْ فضا دارد
ایمان رئیسی در مقاله میدان تهی به هستی شناسی میدان پرداخته
سارا وایتینگ در یادداشت فضاي اعتراض؛ وقتي سخن منطقه بندي شده است تلاشش را بر تدوین فضاهای ضد گفت و گویی در بافت شهری موکد ساخته