اگر انگونه که والتر بنیامین می گوید، معماری ابزاری برای [تولید] تجربه جمعی است، نوشته های هانری لوفور به ما کمک می کنند تا بفهمیم که چگونه این امر جمعیِ مشترک به واسطه این تجربه مشترک [یعنی معماری] مُدبندی می شود، امر مشترکی که نه فقط در کار خلق شرایط یک کشف رفلکسیو از تنهایی و تفرد [در جهان] شهری است، بلکه مشغول خلق شرایطی برای امکان تجمیع [و در وضعیت مشترک قرار گرفتن] نیز می باشد و البته جالب این جاست که این بعد جمعی و اشتراکی معماری دفعتا از تمام مباحث مد نظر معماری و مارکسیسم حذف شده است.