کتاب عدالت اجتماعی و شهر را، دیوید هاروی، در سال 1973 به
رشته تحریر در آورد؛ همان زمانی که شهر بالتیمور، دانشگاه جان هاپکینز،محل زندگی و
کار نویسنده، درگیری سختی با تبعیض نژادی و تفکیک های ناشی از آن داشت و سال های
1960 که در ایالات متحده آمریکا، موضوع حقوق بشر، بسیار داغ و در جریان بود.
مقدمه هر کتاب، راه ورود مناسب و منطقی به افکار خلاقانه ی
نویسنده است، کتاب هاب خوب، همواره، مقدمه های خوب و متفاوتی دارند و به همین
منظور هم ابتدا مقدمه این کتاب را کنکاش می کنیم . دیوید هاروی در مقدمه این کتاب،
چهار کلید واژه را مطرح می کند که در سراسر کتاب، ماهیت شیوه و تئوری نویسنده را
شکل داده است:
ـ ماهیت تئوری: هاروی به دنبال شکستن جدایی ساختگی میان روش کار و فلسفه
آن (چیستی، چرایی و چگونگی ) آن است و سعی دارد تا خواننده را نسبت به کنش ها و
واکنش های جاری در این دسته بندی، آگاه و حساس کند.
ـ ماهیت فضا: این سوال "فضا چیست ؟" را با این سوال جایگزین
می کند که: "چگونه هر فضا می تواند متناسب با فعالیت های متفاوت درون اش،
ماهیت مفهومی و ادراکی متفاوتی داشته باشد؟"
ـ ماهیت عدالت اجتماعی: او این مفهوم را عینیت پیوستگی میان عدالت و اخلاق می نگرد
و ماهیت وجود این مفهوم را مشروط به وجود
شیوه عملی مسائل اجتماعی در اجتماع به عنوان کلیتی واحد می داند.
ـ ماهیت شهری : این مفهوم، به معنای واقعی کلمه، چیزی جدا در درون خود یا
جدا از دیگر مسائل شهری نیست، بلکه توالی دیدگاه های پایه ای، در درون اجتماع را
بیان می کند.
دیوید هاروی بسیار تحت تاثیر افکار هنری لوفور است. برای
هاروی، مفهوم فضا، یک مقوله هستی شناسانه نیست، ولی یک بعد اجتماعی است که عوامل انسانی را هم شکل می دهد و هم از
آنان شکل می گیرد.
ـ تحلیل کتاب :
ـ مثالی از تفکر هاروی در زمینه
کاربرد فرمول بندی های تئوری لیبرال به منظور تحلیل بی عدالتی اجتماعی: در قسمت اول،از دیدگاه او، بی عدالتی اجتماعی باعث شکاف
طبقاتی در جامعه می شود . به عنوان مثال، ساماندهی اراضی در یک شهر، تعیین کننده
کمیت و کیفیت امکانات و نوع کاربری هایی است که در هر منطقه به شهروندان ارائه می
شود و همین موضوع، نقش اساسی را در کاهش ناسازگاری های موجود در شهر ایفا می کند و
همچنین عدالت اجتماعی را به عنوان یک راه چاره در شهر گسترش می دهد. هاروی بر این
باور است که زندگی در مناطق مختلف شهر با امکانات و کاربری های متفاوت، در کیفیت
ادراک شهروندان از شهرشان تاثیر بسیار عمیقی می گذارد و همین ادراک متفاوت ساکنان
است که توقعات متفاوت آن ها نسبت به بر آوردن نیاز به زمین و شغل شان را می سازد .
هاروی پیشنهاد می دهد که توزیع برابر، نیازهای تمامی مردم در شهر را پاسخ گو است و
همین موضوع به مردمی که در مناطق دوردست زندگی می کنند، دورنمایی مناسب و واقعی از
امکانات موجود را ارائه می دهد.
ـ مثالی از تفکر هاروی در زمینه
کاربرد فرمول بندی های سوسیالیست به منظور تحلیل بی عدالتی های اجتماعی : در قسمت دوم، هاروی، کاربرد سیر تکاملِ منطقیِ تئوری را به
منظور جلوگیری از بحران های شهری ناشی از رقابت همیشگی میان بخش های مسکونی و
تجاری ( در شهر) برای زمین های شهری محدود، به تصویر می کشد. او ماهیت تئوری را
در قالبی ارائه می کند تا بتواند یک ایده آلیسم فلسفی را در جهت رسیدن به ایده های تفسیرهای متریالیستی جایگزین کند که
البته برای این مهم، لازم است که فرایندهای عملی رسیدن به این جایگزینی، بازبینی
شود.
در این زمینه هاروی، موضوع را جدی تر دنبال می کند و این
طور ادامه می دهد که این تئوری دگرگون کننده از تغییرات جدی در زمینه عملی اش جدا
نیست؛ در این زمینه هم مثالی را مطرح می کند، مثل این موضوع که، حذف زاغه ها چگونه
در تئوری کاربری اراضی اش به عنوان راه حلی برای مشکلات شهر بالتیمور می تواند
موثر باشد. تئوری کاربری اراضی شهری هاروی، برگرفته از تحلیل های دیالکتیک مارکس
در زمینه کاربرد ارزش و جا به جایی ارزش زمین به عنوان یک کالا است و بدین وسیله،
هاروی، پلی را میان رویکردهای اقتصادی و فضایی به منظور حل مشکلات کاربری زمین خلق
می کند.
ـ ارتباط عدالت اجتماعی و شهر به
منظور توسعه تئوری شهری مارکسیست:
موضوعات مطرح شده در این کتاب، بر پایه مفاهیم متریالیستی نگاشته شده اند که در هر
دو زمینه تئوری و عملیِ فسلفه و جغرافیای شهرسازی غربی به بحث و بررسی می پردازد و
در همین مقطع است که هاروی، تئوری های شهری پیشنهاد شده در زمینه تساوی حقوق
شهروندان را نقد می کند. او با موفقیت تمام توانست مفاهیم علوم اجتماعی و فلسفه
را با هم ترکیب کند و راه حل هایی را برای مشکلات ناشی از بی عدالتی اجتماعیِ شهری
ارائه کند. همین جا باید اضافه کرد، این کتاب، پاسخی بوده است به آشوب های داخلی
بالتیمور و مناطقی دیگر در ایالات متحده آمریکا که دنباله رو کشتارهایی بودند که
در ارتباط با فعالیت های دکتر مارتین لوتر ـ مدافع حقوق شهروندان آمریکایی ـ
آفریقایی ـ در سال 1968 به وقوع پیوست.
ـ محدودیت های ناشی از روش شناسی
هاروی: خوشبینی هاروی، در زمینه
گنجایش علم به منظور تغییر دنیای امروز، تا حدودی، به وسیله شکست های متوالی جنبش
های چپی که به دنبال بحران های اقتصادی نیمه سال های 1970بودند، خنثی می شد.
در ادامه انتقادات وارد بر تفکر هاروی ،تعدادی از جغرافیدان
ها، این کتاب را به دلیل توجه ناقص اش به عناصر "انسانی" در شهرسازی،
مورد نقد قرار می دادند (مقاله نقد کتاب دیوید هاروی " عدالت اجتماعی و شهر،
نوشته اِچ . بی . آدِدریان اُلایرا، 2005).
تفکر دیوید هاروی از سال 1973 تا کنون، تغییرات بسیاری را
از سر گذرانده است ولی شکی نیست که هر آنچه ماهیت واقعی و کنونی افکار او را می
سازند، از همین کتاب، آغاز شده اند.