مطالعه گفتمان در اغاز توسط فیلسوف فرانسوی میشل فوکو
(1926-1984) پایه گذاری شد. از دیدگاه فوکو گفتمان تنها مجموعه ای از کلمات و
جملات نیست، بلکه ساختاری است که در ان جهان اجتماعی برساخته و به عنوان یک ابژه
دانایی کنترل می شود. علاوه بر این، فوکو معتقد است که قدرت و دانایی در گفتمان به
هم پیوند می خورند. بنابراین مطالعه گفتمان از مطالعه قدرت، نظم و سلطه نهادینه
شده در جوامع غربی قابل تفکیک نیست.
ادوارد سعید در کتاب شرق شناسی (1977) تحلیل رژیم های گفتمانی قدرت و دانایی فوکو
در جوامع غربی را با به کار بردن این مدل که وی ان را شرق شناسی یا گفتمان
استعماری می خواند بسط و گسترش می دهد. سعید نیز مانند فوکو تاکید دارد که اراده
قدرت و سلطه بر این جهان تفکیک ناپذیر است. از نظر سعید، سلطه ی استعماری غرب بر
جهان غیر غربی یا شرقی و از طریق گفتمان های هنری، علوم انسانی، علوم اجتماعی و
نیز از طریق شکل های مستقیم تر سلطه مانند حاکمیت سیاسی و سرکوب نظامی حفظ می شود.
رابرت یانگ در کتاب اسطوره شناسی سفید در شرحی بر استفاده ی سعید از واژه گفتمان
می نویسد:
به کار بردن مفهوم گفتمان توسط سعید برای تحلیل شرق شناسی او را قادر ساخت تا گونه
ی گفتمانی ثابتی برای تلقی ها، وازگان و کونه های بازنمایی مشترک در گستره ی
متنوعی از متون در حیطه علوم انسانی و علوم اجتماعی از سفرنامه گرفته تا تاریخ
نگاری، از ادبیات تا نظریه نژادی، از اقتصاد تا زندگینامه ی خود نوشته و از فلسفه
تا زبان شناسی به نمایش بگذارد. تمامی این متون را می توان با این دیدگاه تحلیل
کرد که همگی ان ها در ایدئولوژی استعماری ثابتی چه در زبان و چه در موضوع مشترک
هستند. این نوعی دانایی است که همزمان با کاربرد و به کارگیری ان در یک ساختار
قدرت به نام سلطه استعماری شکل گرفته و توسعه یافته است.
بنابراین، تحلیل گفتمان استعماری تمایز قطعی بین متون فرهنگی و گفتمان های نهادی
یا سیاسی را از بین می برد و در عوض بر این مطلب تاکید می ورزد که تمامی متن هایی
که جهان استعمار شده را بازنمایی می کنند در اختیار قدرت و دانایی استعماری تنیده
اند.
متون دیگری از کتاب گایاتری چاکراوارتی اسپیواک در این صفحه قابل دسترسی است.