نکته ای اساسی که کارل مارکس در اثارش بر ان تاکید دارد این
است که تمام جنبه ها و حیطه های زندگی اجتماعی از جمله سیاست، مذهب، اموزش، رسانه
ها، هنر و فرهنگ، همگی توسط روابط اقتصادی شکل گرفته و تبیین می شوند.
او در مقدمه ای بر نقد اقتصاد سیاسی می نویسد:"این خودآگاه مردمان نیست که
وجود انان را تبیین می نماید، بلکه برعکس موجودیت اجتماعی انان است که خوداگاهی
انان را تعیین می کند."
از نظر مارکس وظیفه فلسفه معاصر پرداختن به شرایط واقعی و مادی زندگی روزمره است و
نه ارمان های انتزاعی و والاتری مانند حقیقت، زیبایی، روح و یا خوداگاهی. در واقع،
مارکس اعتقاد داشت که این مقوله های بازپسین به برساخته شدن یک ایدئولوژی همه گیر
کمک می کنند که شرایط واقعی مادی و اقتصادی، زندگی بشر زیر سلطه سرمایه داری را
مبهم و نامشخص می سازد. به همین دلیل است که مارکس ایدئولوژی را خوداگاهی کاذب یا
بازنمایی تخیلی روابط واقعی اجتماعی می خواند.
پس از مارکس، منتقدان اش تاکید داشته اند که مدل ایدئولوژی او بیش از حد فروکاهنده
است، زیرا تمامی روابط اجتماعی را در چارچوب اقتصاد بیان می کند. این مشکل را
معمولا جبرگرایی اقتصادی یا فروکاست گری می نامند. لوئی التوسر به منظور مقابله با
این مشکل در اندیشه مارکس استدلال کرد که فراساختار یا سطح ایدئولوژی نسبتا از سطح
اقتصادی یا زمینه مستقل است. به بیان التوسر خودمختاری نسبی روساختی (فرهنگ، آموزش
و رسانه) از شالوده ی اقتصادی فضایی برای مردم باقی می گذارد تا بازنمایی های غالب
و ایدئولوژیک جهان اجتماعی را زیر سئوال برده و به چالش بکشند.
در نقدی پسین تر، اندیشمندان پسامارکسیستی همچون ارنستو لاکلا و شانتال موفه مدل
شالوده/ روساخت مارکس در تعریف ایدئولوژی را به کناری نهاده اند. لاکلا و موفه در
تقابل با جبرگرایی اقتصادی اندیشه مارکس درباره ایدئولوژی که شهروند مرد سفیدپوست
طبقه کارگر را برتری می دهد، بر اهمیت دیگر جنبش های اجتماعی که در چارچوب محدود
روابط اقتصادی نمی توان ان ها را فروکاست تاکید کرده اند. برای مثال چنین جنبش
هایی شامل فمینیسم و جنبش های ضد استعماری و ضد نژادپرستی و ضد جهانی شدن می شوند.
اسپیواک نیز مانند لاکلا و موفه بر اهمیت مذاکره و بازنگری
و اصلاح چارچوب های مباحث مارکسیسم سنتی قرن نوزدهم درباره ایدئولوژی در دوران
کنونی تاکید دارد اما اضافه می کند که نمی توان در زمینه ی امروزن سرمایه داری
جهانی و تقسیم بین المللی نیروی کار امر اقتصادی را یکسر مردود دانست.
متون دیگری از کتاب گایاتری چاکراوارتی اسپیواک در این صفحه قابل دسترسی است.