برای
مانفردو تافوری فرصت سوزی معماری برای یوتوپیایی بودن،
یک رای عام نیست، بلکه بیشتر نتیجه یک پروسه تاریخی است. یوتوپیا و ایده ئولوژی به
عنوان اصل بنیادینش زمانی که به مرزهای واقعیت نزدیک می شوند در بحران گرفتار می
ایند. تافوری کتاب
گوی و لابیرنت را با این پیش فرض منتشر کرد:" گریه کردن بر
وضعیتی که نمی توان ان را تغییر داد بی فایده است، رویای رمانتیک روشنفکرانی که وعده
بستری زایا را می دهند در فراسازه ی
یوتوپیا محصور مانده است، باید بپذیریم این
ایده ئولوژی است که واقعیت را قلب محتوا کرده".
دقیقا با تکیه بر یک چنین پیشفرضی بود که تافوری به انتقاد از نوْآوانگاردهای دهه
60 و 70 همچون
سوپراستودیو و
آرکیگرام پرداخت، او این گروه ها و تلاش هایشان را به
سبب داعیه تحقق همان رویای رمانتیک نه فقط محکوم می کرد که عمیقا مجرم می دانست.