فرانسوا لاروئل در مقاله امر ژنریک به مثابه امر قابل
پیش بینی و ثابت؛ نافلسفه و متریالیسم توضیح می دهد امر ژنریک همچون یک ماتریس یا
مدل عمل می کند که تفکر نیز درون و از طریق ان توسعه می یابد. این ماتریس یا به
تولید سناریوهای ساخت یافته constructed
scenarios منتهی می شود یا در تناسب با شرایط تجربی اش به
تولید گونه ای از الزامات installations منجر می گردد. اگرچه نتایج این یافته های ادراکی به هیچ وجه قابل پیش بینی
نیست، اما همیشه خود را در قالب فرم های به لحاظ تجربی ازاد آشکار می کنند، از
همین روست که مدل ژنریک [عملا] نسبت به تمام تاثیرات بلقوه ای که می تواند محقق
سازد بی تفاوت و بی اعتناست است. شهر ژنریک تبلور کامل کانسپت چندْ فرصتی ایست: در این شهر همه راه ها رفتنی و همه مسیرها
امتحان شدنی هستند، ما با جُنگی از همه گزینه ها anthology of all the options مواجه ایم. شهر ژنریک،
معمولا، برنامه ریزی شده است، البته نه در معنای برخی از سازمان دهی های
بوروکراتیکی که توسعه شهر را کنترل می کنند، بلکه در قامت تنوعی از آواهای منکسر، صورت
های خیالی . . . بذرها و دانه هایی که، به
صورت تصادفی، درست همانگونه که در طبیعت مشاهده می کنیم، بر زمین پخش و ان را
پوشانده اند؛ تنوعی که به تحقق کامل باروری طبیعی زمین می انجامد و اکنون به یک
تاثیرکلی نیز منتهی می شود: تاثیری برامده از ژنی آزاد و خودسر arbitrary gene که بعضا به تحقق پی
امدهای شگفت انگیزی نیز منجر می گردد.
انگاره چندْفرصتی کولهاس، ماتریسی از موجودیت هایی است که به تولید نتایج غیرقابل
پیش بینی می انجامد. "تنوع نمی تواند کسل کننده باشد، انچه ملالت بار است نیز
نمی تواند متنوع باشد. اما تنوع بی پایانِ [ذاتی] شهر ژنریک، حداقل، تنوع را [تبدیل
به امر] نرمال می کند، این تنوع نرمال در مرز میان ملال اوری و فریبندگی تعریف می
شود و بر خلاف انتظار، این تکرار[امر نرمال متنوع] است که به وضعیتی غیرمعمول و از
این رو، به صورتی بلقوه، هیجان انگیز و جسورانه تبدیل شده است. اگرچه این [چشم انداز] متعلق به قرن 21ام است."
اگر تولید پست فردیستی با تمرکز بر تفاوت در کوچکترین جزییات با هدف ترغیب به
مصرف شکل گرفته است، در ان صورت شاید تکرار، نسخه برداری عین به عین cloning و بی تفاوتی نسبت به تفاوت عواملی باشند که بتوان نسبت به ان ها
حساس بود. همانگونه که کولهاس و پژوهشگرانش در نوشته هایشان بر لاگوس نشان می دهند،
این وضعیت می تواند متفاوت و در عین حال مشابه باشد. بر این مبنا، لائوس می تواند
در خط مقدم مدرنیزاسیون جهانی شدن قرار گیرد، وضعیت رو به احتضاری terminal condition همگرا با شیکاگو،
لندن و لس انجلس. این وضعیت انگونه که این شهرها نشان می دهند بر بازْمفهوم سازی re-conceptualization خود شهر تاکید دارد؛
مسیری که نهایتا انچه از ماهیت شهر به مثابه یک میراث باقی مانده را نیز تخریب می
کند. انچه ـ علاوه بر تمام دیگر
گزینه های موجود در شهر ژنریک می توان بدان اشاره کرد ـ به عوض، موتاسیون ثابت و
واریاسیون های یکسانْ نگری هستند که متناسب با منطق عملیاتی شهر ژنریک عمل می
کنند، جایی که همه چیزها متفاوت ولی در ظاهر مشابه اند؛ پویایی شهری ای که بر مدار
خواص و موجودیت های چندگانه عمل می کند ولی نهایتا به تولید ساختارهای ثابت و
الگوهای مشترک می انجامد: گیگاـ فکتوری، آسمان خراش، شبکهای خیابانی یا قواره های
زمین، این ها فرم های ژنریکی هستند که خواص نامتعینی از تفاوت و نواوری را در
زمینه های از پیش موجود تولید می کنند. ژان آتالی، به گونه ای مشابه، در کتاب:"نظام رُمی یا امر ژنریک در تمام ادوار
times و زمان tenses ها"
نشان می دهد، شهر ژنریک چگونه می تواند یک راه حل و یک مشکل را با هم بیامیزد:
آغاز این رویکرد به رُم بازمی گردد. . . ان هم در قالب ماتریس بازی. ترکیب بازی و
برنامه کامپیوتری تاکیدی است بر قدرت ابتکاری شبیه سازی: جهان باستانی بر مبنای
مجموعه ای از کلمات، از نو ابداع می شود و در مرز سرعت ریزْپردازشگرها بازسازی. .
. توزیع جهانی مدل های شهری از معنایی شبه اکولوژیکی نیز بهره مندند: انچه در یک
مکان گُل می دهد، دوباره در جایی دیگر ـ در فضا و زمان ـ و در محیطی مناسب تر جوانه
خواهد زد.
مدل های ژنریک فقط تحت شمول شرایط محلی روی در واقعیت می کشند.
شهر تفاوت ها را می توان در جزییات زندگی روزمره یافت، در شمار عظیم مجموعه داده های
بوروکراتیک، یا در قالب الزامات و مبانی خاص ماتریس موجودیت هایش، ان هم در بستر از پیش تعریف شده ای از فضا و زمان. اگرچه
شهر ژنریک فراتر از تمام این جزییات قرار دارد، شهر در میان واریاسیون ها و مدولیزاسیون
های بنْ باز حادث می شود. در ماتریس ژنریک، جزییات به لحاظ تحلیلی به یکدیگر متصل
نیستند، ان ها به شهر اضافه نمی شوند. درعوض شاهد نوعی از تکنولوژی "باهم
بودگی در هم تافته thrown togetherness " ایم که به ابداعات زیاد، تجربیات و اتفاقات پیش بینی نشده منجر می
شود. در یک سطح شاهد تفاوت هایی هستیم که به صورت ثابت و مداوم در تمام شمول
اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مادی و زمین شناختی نفوذمی کنند، تغییرایجاد می کنند و این
شمول را از مبنایشان منحرف می سازند، اگرچه در سطح ژنریک انچه باقی می ماند ترکیبی
است از ساختارها و عوامل غیرقابل تغییرِ مشترک.
برگردانی از مقاله شهر ژنریک نوشته رم کولهاس با ترجمه مریم امینی را می توانید اینجا مطالعه فرمایید.