کانستراکتیویسم از 1915 در سه قالب تاریخی و جغرافیایی شکل گرفت:کانستراکتیویسم روسی، جریانی بین هنر آوانگارد و هنر حکومتی در روسیه پس از انقلاب، جنبش هلندی دِ استایل که تقریبا در 1917 به واسطه پیت موندریان شکل گرفت و باوهاوس از 1919 در المان. این سه حوزه بزرگ به نام کانستراکتیویسم شناخته می شوند:کانستراکتیویسم در روسیه یه شکل گسترده ای بر منابع مردمی و اجتماع متمرکز است، در حالی که دِ استایل یک جهت بسیار فلسفی تر را دنبال می کند و سپس باوهاوس که در واقع سازمانی برای اموزش هنرمندان است، جایی که گویی هنرمندان می بایست از روحیه انقلابی و متحول شده جامعه مراقبت کنند؛ همه جامعه آزمایشگاهی برای هنرمند بود. باوهاوس امیدوار بود که بتواند از طریق عملکرد نواورانه هنرمندان جامعه را احیا کند. دِ استایل نیز با چنین روحیه ای، از بعد فلسفی و البته خیلی رادیکال تر به این موضوع فکر می کرد؛ تحت شمول دِ استایل، پیت موندریان شکل پذیری جدید، ساختاری تازه، نئوپلاستی سیسم و مجسمه اجتماعی جدید را مطرح می کرد؛ مجسمه اجتماعی مفهومی بود که بعدها معنایش در سطوح گسترده تری توسعه و بسط یافت.