درک دلوز و گتاری از مفهوم ماشین های میلْ گر desiring machine کاملا متفاوت از ماشین های تکنیکی است، چرا که ماشین های میلْ گر تنها وقتی خراب می شوند، کار می کنند. دلوز و گتاری در ضداُدیپ از اثار هنری برای توضیح نحوه عملکرد ماشین های میلْ گر بهره می گیرند: "هنر در اغلب مواقع مزیت این اولویت ماشین های میلْ گر را با آفرینش فانتزی های گروهی تمام عیار کسب می کند که در ان تولید میلْ گر به کار گرفته می شود تا با تولید اجتماعیْ اتصالی کوتاه برقرار کند و با ورود مولفه ای از سوءکارکرد مانع کارکردِ بازتولیدیِ ماشین های تکنیکی شود. . . برای مثال بدن های ماشین فشرده ی سزار . . . او ابژه های متلاشی شده، سوخته و خراب را با کشاندن آن ها درونِ رژیم ماشین های میلْ گر که خرابی بخشی از خودِ کارکردشان است رویاروی ما قرار می دهد؛ هنرمند ماشین های پارانویایی، ماشین های معجزه گر و ماشین های مجرد را هم چون بسیاری از ماشین های تکنیکی ارائه می دهد، تا آنجا که سبب می شود ماشین های میلْ گر بنیان ماشین های تکنیکی را ویران کنند". . . "در ماشین های میلْ گر همه چیز هم زمان کار می کند، اما در میان شکاف ها و گسست ها، خرابی ها و شکست ها، از کار افتادن ها و اتصال های کوتاه، فاصله ها و قطعه قطعه شدن ها، درون جمعی که هرگز موفق نمی شود اجزا مختلف خود را گرد هم آورد تا یک کل را شکل دهد".