به گمان ویتگنشتاین، طراحی همچون بازی ای است که ما
در ان ایفای نقش می کنیم و همان طور که به پیش می رویم قوانینی را پدید می اوریم.
هیچ یک از معماران نمی توانند نتایج این بازی را پیش بینی کنند. بدین لحاظ است که
معماری رخدادی بی نظیر است، بدین مفهوم که ساختن یا شدنی است که از قلمرو کنترل
سازنده فراتر می رود.
افلاتون، معماران را به سان نماد می ستود اما به سان کارگرانی این جهانی به ان ها
تنفر می ورزید؛ زیرا معماران واقعی و حتی خود معماری با مسئله ی احتمالی بودن رو
در روی اند؛ اما این مسئله بدین معنی نیست که معماری واقعی، به رغم ارمانش، موضوعی
فرعی و پیوسته در خطر فروپاشی است. احتمالی بودن بیشتر این اطمینان را فراهم می
اورد که هیچ یک از معماران نمی توانند فارغ از رابطه شان با "دیگران" ـ
مشتری، کارکنان و دیگر عوامل فرایند طراحی ـ درباره طرح تصمیم بگیرند و همه
معماران با این "دیگران" روبه رو می شوند. از این رو، معماری نوعی
ارتباط است که فارغ از اجرای قوانین عادی رخ می دهد ـ رابطه ای با "دیگرانی"
است که بر پایه تعریف، از رشته قوانین همسانی پیروی نمی کنند.