این پروژه ای است فراتر از دو دهه، در برخی حالات کمی ابتدایی، ولی ایده ی اصلی و استراتژی هایش باعث می شود که نگاهی به این پروژه ی درخشان از کوپ هیملبلا بیاندازیم.
مکانی که این پروژه در آن
واقع می شود یک گوشه ی جنوبی در پاریس است که خطر اشغال آن توسط رشد بی هدف سه شهر
کوچک، که آن را احاطه می کنند وجود دارد. برنامه، سازماندهی به این رشد شهری بود
تا این سه شهر، بتوانند به یک شهر منحصر به فرد با تمام زیرسازی های لازم تبدیل
شوند. برای این کار یک استراتژی سه فازه طراحی شده که 6 بخش ماهرانه را شامل می
شود.
یک شهر، زمانی شهر محسوب
می شود که بتواند فرصت دهد که احساس تنوع و تفاوت، بالا و پایین، تراکم و خلا،
شلوغی و خلوت، گرما و سرما، ظرافت و سختی، مبهم بودن و وضوح، جامه عمل به خود گیرد و با ساختار های امکان پذیر اجرا شوند.
توسعه ی شهری یک استراتژی داری سه فاز است:
در فاز نخست (1995)، تولید
یک استراتژی برای توسعه ی شهری ملون سنارت نیاز به یک پیش نمایش از توسعه ی تاریخی
و رشد منطقه ی روستایی و تبدیل آن به شهر و رشد زمینه ها دارد. یک معیار برای
پیشرفت و تغییر پایه گذاری شد. به تدریج با افزایش زیرساخت ها در زمینه ی نیروی
شهری مقابله می شد: تراکم، پیچیدگی، ارتفاع
فاز دوم(2003): انبار های
بخش مرکزی شهر به عنوان آپارتمان های نیمه تمام چند طبقه به کار می روند که
بزرگترین فضا های ممکن را با حداقل ابزار به وجود می آورند. سالن های کارخانه
مانند با پنج متر ارتفاع که این امکان را برای ساکنینش فراهم می کند که
آپارتمانشان را کامل کنند یا مطابق با نیاز هایشان آن را به یک فضای زندگی دو طبقه
تبدیل کنند. این "تیر"هایی از آپارتمان را شکل می دهد که هر واحد شامل یک
آسانسور می شود که می تواند یک ماشین را بلند کند و به سکوی پارکینگ در کنار هر
آپارتمان ببرد. سکوی پارکینگ به عنوان باغ نیز کاربرد دارد.
فاز سوم: افزایش قوانین شهری را کامل می کند. مرکز
شهر توسط یک پلتفرم منحنی پوشیده شده است. این پلتفرم 500*500 متری، با پوسته ای
نیمه شفاف گوشه های شهر را به هم وصل می کند. با حرکت از روی سکوی شهر می توانید
به "نیویورک کوچک" و منطقه پشت آن برسید.
اتووود طرح پیشنهادی رم کولهاس و اُ ام ای برای این محوطه را نیز ارائه کرده است، بررسی هم زمان هر دو طرح می تواند تصویری واضح از رویکردهای هر دو دفتر معماری در وضعیت متقدم حرفه ای شان تبیین نماید.