ماشین جنگ پل ویریلیو و ماشین عشق مارشال مک لوهان جهان های کاملا متفاوتی خلق می کنند، اساس اولی ستیز است و اساس دومی تماس. ماشین جنگ ویریلیو نه با برداشت ژان بودریار از حاد واقعیت یا طنز سروکار دارد و نه با ماشین عشق مک لوهان، در واقع اندیشه ی پل ویریلیو بیشتر با واقعیت های تاریخیْ اجتماعیْ فرهنگی و علمیْ فنی و نظامی زندگی روزمره سروکار دارد. به نظر می رسد بهتر است تلاش های ویریلیو را کار نظریه پرداز فرهنگی ای بدانیم که اندیشه اش معطوف به ان چیزی است که می توان پرسش مربوط به مدرنیسم حاد یا هایپرْمدرنیسم یا منطق فرهنگی نظامی گری معاصر نامید. هایپرمدرنیسم همچنان اصطلاحی موقتی و محتاطانه و گرایشی جنینی در نظریه فرهنگی امروز است. . . امروزه دوری گزیدن از فرضیه های قطبی شده در باب مدرنیسم و پست مدرنیسم امری ضروری است. چرا؟ چون ما را گریزی نیست از اینکه روی بیاوریم به درک اثار ویریلیو در خصوص شتاب از طریق شدت ها و جا به جایی های مازادی که ذاتیِ اندیشه فرهنگی هایپرمدرن در باب مجموعه های نظامیْ علمی است.