دوشان بر آن بود که هرچیز حاضر- آماده ، حتی اگر یک کاسه توالت باشد می تواند در صورت جدا شدن از متن و بستر اصلی خود به عنوان یک اثر هنری ارائه شود. این رابطه متقابل ولی پارادکسیکال میان بافت و معنا را به وضوح در حاضر- آماده ها مشاهده می کنیم، او با انتخاب یک آبریزگاه(1917) و خارج کردن ان از بافت معمولش معنای آن را تغییر می دهد، کار دیگری که او با هدف تغییر معنا انجام داد، جایگاه خاصی بود که برای واژگان قائل شد و این میل را تا ان جا پیش برد که عنوان را در پس زمینه هر اثر خود حک کرد، این عنوان معرفی بود بر اثر و در عین حال برای معنای آن محدودیت ایجاد می کرد، این سیاق همان تأثیری بود که سورئالیستها از دوشان وام گرفتند؛ این یک چپق نیست از این قسم اثار است، تعریف متعارف اثر در شبکیه مخاطب و تعارضی که عنوان اثر با این تعریف متعارف برای مخاطب اثر ایجاد می کند اولین ضربه را به چشم بیننده وارد می کند، این منش وجه دیگری هم دارد؛ در راستای این تغییر معنا، ارزش ستیزیِ هجو آمیزِ دوشان هم به تصویر در می آید؛ انتخاب کاسه توالت و آوردن عنوان فواره برای آن به دوشان این اجازه را می دهد که به یکی از محترم ترین فرم های هنری ـ با توجه به عنوان ـ که از یک سو تزئینی است برای اکثر میادین شهری در اروپا و از جنبه هایی نماد سنت هنرهای زیبا محسوب می شود حمله کند و آن را مورد استهزاء قرار دهد و همچنین ماهیت ان اثر را نیز ویران می کند. در آثار دوشان این ماهیت زدایی تا جایی پیش می رود که او چهارپایه ای را انتخاب کرده و آن را در هوا آویزان می کندـ گالری ژیو دان در پاریس به سال 1967ـ ، این پرداخت از چهارپایه در وضعیتی رخ می داد که همان چهارپایه در نمایشگاه شهر روئن مبتنی بر واقعیت های جاری و حقیقت ساری ـ در گمان عموم ـ بر روی زمین چیده شد، تا آویزان در هوا، تعارض میان این دو پرداخت از یک چهارپایه می تواند نشان از این گزاره دوشان باشد که هیچ چیز مقصد مطلقی ندارد، پس حقیقتی وجود ندارد.دوشان همچنین با انتخاب چرخ دوچرخه ای که اولین حاضر – آماده اش (1913-1914) می باشد و با کندن آن از بافت خود و قرار دادنش بر روی یک چهارپایه اثری را پدید می آورد که تحت عنوان سرِ انسان شناخته شده و به تماشاگر معرفی می شود؛ هنرمند از این طریق توقعات ذهن بیننده را در هم می شکند، هدف دیگر او از انتخاب این اشیا، ترکیب دو شیِ حاصل از تولید انبوه است تا در صورت شکسته شدن به آسانی جایگزین شوند، دوشان از این طریق ارزش قائل شدن برای منحصر به فرد بودن یک اثر هنری را نیز به چالش می کشد. با ان چه پیش امد و تحولاتی که مارسل دوشان در هنر پدید آورد و جنجالهایی که با نمایش آثارش به پا شد، احتمالا، آندره برتون محق بود که او را زیرکترین هنرمند سده بیستم نامید.