مقاله از [فرهنگ] پاپ بیاموزیم بر دو گزاره بنیادین موکد می گردد؛ اول انکه هم رسش communication ارزش های اجتماعی در فضا به مرور جایگزین کارکرد function محض شده است و حتی جای خود فضا به مثابه ماده اولیه معماری را نیز خواهد گرفت. گزاره دوم تاکید بر این نکته است که رواداری permissiveness، قضاوت معوق deferred judgment و جداسازی متغیرها برای مطالعه مستقل (همچون بارزه های عاطفی مصنوعات جدا از معیارهای کارکردی و اقتصادی شان)، همه و همه بخش هایی از یک مقطع اساسی و مشخص انتقالی اند که از ان گریزی نیست، مقطعی که تحت شمول ان از پذیرش بی چون چرای فرم های بی زمان و پذیرفته شده [احتمالا مدرنیستی] و الالخصوص ان فرم هایی که صرفا از دل معیارهای کارکردی بیرون می ایند، فاصله می گیریم.در عمق هر دو گزاره بازگشت قدرتمند و کانسپچوالی از راهکارهای تاکیدی معماری مدرن بر مکانیسم تولید ابژه نهفته است، بازگشتی که به واسطه آسیب شناسی مدرنیته رقم می خورد، آسیب شناسی ای که ریشه در ظواهر بی دوام و سطحی مدرنیته و مُدهای پذیرش ان دارد. این یک واقعیت است که کتاب از لاس وگاس بیاموزیم حد نهایی توسعه نظری و ارائه یک تحلیل کامل از ایده ای بود که در قالب نظرورزی های امثال اسمیتسون ها در تمنای یک معماری نو تلاش می کردند، اما، مقاله از [فرهنگ] پاپ بیاموزیم نوشته دنیس اسکات براوان اولین نشانگان تغییری بود که به اساسی ترین چرخش در بخش عظیمی از نظریه معماری از 1968 منجر گردید: انگیزه ای برای مداخله ایی نوآیین که دیگر ریشه ای در پاکسازی فضا برای تحقق چندتایی یوتوپیای تازه و درخشان و به لحاظ کارکردی کارامد که معماری می تواند در استقرارشان کمک کند ندارد، بلکه بیشتر تایید بستر از پیش موجودی است که مشروعیتش در پذیرش الودگی و ناهمگنی ها و البته مَد و جریان های غیر رسمی اش می باشد.