کتاب نیویورک مهذون مدام بر این گزاره تاکید می گذارد که سینتکس منهتن از اصول مونتاژ تبعیت می کند. هر بلوک شهری، تلاش می کند تا "شهری درون شهر" باشد و این جاه طلبی "متروپلیس را به تجمیعی از دولتْ شهرهای معمارانه architectural city-states بدل می سازد که ذاتا در رقابت با یکدیگر تعریف می شوند." این رقابت البته رقابت مخرب و حذفی نیست، به عوض، موتور محرکه تولید معنایی است که فراتر از یکنواختی و همْ سانی، در تراکم و هتروژنیتی و البته چگونگی نمایش جلوه فروشانه این مفاهیم بروز می یابد. رم کولهاس این بنیان و مبنای شهری را به شیوه ای غافلگیرکننده، به سال 1972، در پروژه شهرِ جهان محبوس به نمایش می گذارد، پروژه ای که در همکاری با زویی زنگلیش تولید شده است. شهر خیالی کولهاس، همچون منهتن بر مدار شبکه ای شطرنجی از خیابان های متعامد شکل گرفته است که هر بلوک شهریِ واجد ساختمان های منفردش از دیگر بلوک ها جدا شده اند؛ شهر متشکله ایست از جزایر غیرمرتبط کالبدی و ایدئولوژیکی که روی این شبکه شطرنجی سیال اند. ساختمان های جادهی شده در هر بلوک شهری نیز مهمترین منابع فکری خودْخوانده self-proclaimed کولهاس هستند. جذابیت های فکری نیویورک مهذون، برای معماری پیشرو، بسیار بیشتر از ارجاعات بصری اش است، نباید فراموش کرد که روش شناسی پیشنهادی کتاب که بر مبنای ان تاریخ شهر برساخته ایست برامده از دل پسْ ماندهای مادی فرهنگ شهری، خود وامدار کتاب پروژه پاساژهای والتر بنجامین است، کتابی در مورد پاریس قرن نوزدهم. همانگونه که در کتاب مونتاژ و متروپلیس هم اشاره کردم، به گمانم، نیویورک مهذون، به میزان قابل ملاحظه ای به ادراک ذهنی والتر بنجامین از تاریخنگاری شهری وابسته است، و البته، بیش از اینها، باید به این نکته نیز توجه داشت که هر دو اثر، در رهیافت های تاریخ نگارانه خودشان، اساسا، بر مبنای وفاداری به مونتاژ شکل گرفته اند. هم کولهاس و هم بنجامین به دنبال مدل جایگزین دیگری برای نگارش تاریخ شهر هستند. این مدل بافت شهری شهرهای مشخصی ـ پاریس یا نیویورک ـ را به مثابه تحقق تمام قد ناخودآگاه جمعی یا نوشتار خودکار مقیاس شهری می بیند. بنجامین پاریس را همچون آرشیو جامعی از پدیده ها و چیزها می بیند، انباشتی غول اسا از نشانه های مادی و بقایایی که بایستی در دسترس باشند و رمزگشایی شوند تا بتوان مجددا درکشان کرد. گویی این روند بازسازی آگاهانه فرایندهایی که بر تاریخ جاریست، برای فهم تاریخ لازم است:" از این دوره است که شاهد ظهور پاساژها، فضاهای داخلی، سالن های نمایش و ژرف نماها هستیم. تمامی این ها بقایای جهان خیالی اند. استفاده از عناصر خیالی بیش از هر چیز مثالی کتابی از تفکر دیالکتیکی است. تفکر دیالکتیکی ارگان بیداری تاریخی است. هر عصر نه فقط عصر پس از خود را در رویاهایش می بیند، بلکه خواب تحریک ان به سوی بیداری را نیز در سر می پروراند." تجزیه و تحلیل بنجامین از تایپولوژی های معمارانه ای که بارزه های متروپلیس قرن نوزدهمی اند، به خود بنجامین محدود نمی شود بلکه مبنایی می شود برای برساختن نظریه ای برامده از مدرنیته که تحت شمول ماتریالیسم دیالکتیکی تعریف می شود. رم کولهاس تا جایی با بنجامین هم نظر است، او نیز به یک ناخودآگاه متروپلیتنی باور دارد، ناخودآگاهی که از طریق فرایند تاریخنگاری به مرزهای آگاهی نزدیک می شود، البته تفاوت کولهاس با بنجامین ان جاست که کولهاس بر خلاف بنجامین دستورالعمل سیاسی متفاوتی را پی می گیرد. نگاه کولهاس به نیروهای سیاسی ای که در پسْ زمینه مانیفست های متمرکز بر متروپلیس های مدرن قرار دارند انتقادی نیست، بلکه به گونه ای رندانه و حتی ناامیدانه، ان ها را تایید می کند: او به تمجید حداکثری از نیروهای عمیقا فیزیکال و قدرت اقتصادی و حتی حس های زیبایی شناسانه و ادیبانه شان می نشیند. پروژه پاساژهای والتر بنجامین راهی می گشاید به بازنمایی تاریخ مادی مدرنیته بر مبنای مونتاژ قطعات. نیویورک مهذونِ رم کولهاس، تلاشی است برای توسعه فرم نوینی از تاریخنگاری شهری که اُس و اساسش بر مونتاژ بنا شده. در انتهای دهه 1970، وقتی نیویورک مهذون، منتشر شد، شَک به روایت های کلان مدرنیته ـ که مبنی اساسی کتاب وضعیت پست مدرن (1979) ژان فرانسوا لیوتار است ـ تبدیل به یکی از مسائل مهم فلسفی شده بود. رم کولهاس در این کتاب با مبنا قرار دادن تاریخنگاری مدرنیته در حوزه معماری بر مبنای [مگا]کانسپتُ مونتاژ و فاصله گرفتن از روایت های خطی و همچنین با امکان دادن به نهادینه شدن ساختارهای ناشناس در تصویر نهایی ای که از شهر به دست می اید و البته استقرار محصولات ناخودآگاه سرمایه در کنار محصولات خودآگاه هنر، به ارزیابی مجدد و انتقادی روایت های کلان مستقر مدرنیستی امکانی تازه داد. چشم انداز کم و بیش غیر متعارف و تا اندازه ای گستاخانه که کولهاس، در این کتاب، از شهر ترسیم کرد، به شیوه رندانه ای، ارام ارام، به گفتمان تازه و غالب برای مطالعه شهر معاصر بدل شد.