خارج از محفل
بوهمیاییِ شیندلر در لس آنجلس؛ با وجود
جریان مداوم فعالیت در سراسر زندگی کاری اش،
او بندرت برای آثارش در طراحی یا معماری شناخته شده بود.
شیندلر توسط کریتور های نمایشگاه تاثیرگذار معماری مدرن در
موزه هنر مدرن نیویورک به سال 1932 نادیده گرفته شد. (برخلاف رئیس سابقش،
فرانک
لوید رایت و دوستش
ریچارد نِئوترا). او همان سرنوشت را در موارد بعدی تجربه کرد تا سالهای 1960،زمانی که
استر مک کُی، کریتور LA،
در کتاب 1960 خود، "
پنج معمار کالیفرنیا"، نام او را وارد این
کتاب نمود. این اتفاق زمانی افتاد که هفت سال از مرگ
شیندلر می گذشت و به طور مسلم در لس آنجلس بیشتر بدلیل شایعات جنجال
برانگیز درباره انحرافات جنسی اش، شناخته شده بود.
حتی شایعه ای وجود داشت مبنی بر آنکه او در یکی از وحشتناک ترین قتل های حل نشده شهر
دخیل بوده است: کشته شدن
الیزابت شُرت
به سال 1947، با نام مستعار کوکب سیاه که رویای بازیگر شدن داشت، او از کمر، به دونیم شده بود. جدا از این دست رسوایی ها و بدنامی ها، طرح های شیندلر بسیار متمایز و مختص به شیوهء
خود او بودند و بسیار هم هماهنگ با
کالیفرنیای جنوبی جهت توسل به خدایان مدرنیستی که بر گفتمان معماری تسلط داشتند. در زمانیکه هموندانش بر توسعه روش های استاندارد طراحی و ساخت و
ساز متمرکز بودند، او علاقه خود را نسبت به رویکرد سفارشی که مختص به هر پروژه باشد؛ ادامه داد و اغلب مبتنی بر بداهه پردازی، با کارکنان ماهر در محل ،
کار می کرد. شیندلر باقی عمر خود را در
خانه شیندلر واقع در خیابان 835
کینگز گذراند و آنجا را پس
از بازگشت
پائولین در اواخر دهه 1930 با او به اشتراک گذاشت. پائولین بخش مربوط به خود را صورتی رنگ زد. (در عکس، شیندلر به همراه نِئوترا
ایستاده و همسر و پسر نِئوترا نشسته اند.) پائولین پس از طلاق خود در آنجا ماند و در طول بیماری
آخر شیندلر، از او مراقبت می کرد، حتی اوضاع روابط دوستانه مجدد میان شیندلر و رایت را مدیریت و هماهنگ می نمود.
مانند همیشه؛ طی سالهایی رایت، قصد رفتن به
خانه شیندلر را می کرد اما در آخرین لحظه نظرش تغییر می نمود. در روزهای پایانی
زندگی شیندلر؛ پائولین
به رایت توضیح داد که او در حال مرگ است و
یک پیام دوستانه از جانب رایت، فوق العاده او را دلخوش خواهد ساخت. رایت بر
حسب وظیفه پیامی مبنی بر یک خاطره صمیمانه از ابتدای روابط دوستانه شان فرستاد، که چند روز پیش از مرگ شیندلر به دست او رسید.
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم