ادوارد
سوجا، شهرساز
برجسته و جغرافیدان رادیکال، به تاریخ 2
نوامبر 2015 درگذشت. مصطفی دیکِک؛ استاد مطالعات شهری دانشکده شهرسازی پاریس و LATTS،
خبر درگذشت سوجا را در لیست سِرو جغرافیای انتقادی اعلام نمود:
"با
غم و اندوه فراوان اعلام می کنم ادوارد سوجا
پس از جنگی طولانی با بیماری، شب گذشته در لس آنجلس فوت کرد. اِد یکی از چهره های کلیدی مرتبط با "چرخش فضایی" در
دهه 1980 بود، و نوشته های او در مورد فضا، عدالت فضایی و شهرها از آن پس الهام
بخش بسیاری بوده است.
دوستانش شخصیتی گرم و سخاوتمند را از دست
داده اند."
دانکن
توماس؛ استاد
اقتصاد، بهداشت جهانی و سیاست عمومی در بزرگداشت سوجا عصاره ای از اثر کلاسیک او
را منتشر کرده است. جغرافیاهای پست مدرنـ ارزیابی مجدد فضا در نظریه انتقادی
اجتماعی، که در آن سوجا درباره تولید فضا و قدرت در
لس آنجلس بحث می نماید.
نشانه شناسی
مرکز شهر
هسته "مرکز
شهر" لس آنجلس که "شهر مرکزی" نامیده می شود، هسته متراکم و نمادینی از دایره شصت مایلی ست،
که قطعا قدیمی ترین و بلکه همچنین جدیدترین گره عمده در منطقه می باشد. با توجه به آنچه که در این دایره وجود دارد، اندازه و ظاهر
کالبدی مرکز شهر لس آنجلس به نظر می رسد تقریبا متوسط و حتی امروز پس از یک دوره
توسعه، بسیار گسترده است. با این حال، به
طور معمول، ظواهر می توانند گمراه کننده باشند.
شاید بیش
از قبل، امروزه مرکز شهر به گونه ای عمل می نماید که هیچ جای دیگر نتواند به مثابه یک
نقطه قوت استراتژیک بشمار آید، یک سراسر بین شهری که در برابر محاصره باروهای نظامی مراقبتی و شهرهای بیرونی دفاعی
قرار می گیرد. مرکز شهر را میتوان همانند گودال مرکزی در طراحی فوق العاده سودمند
گرایانه بنتام برای یک زندان دایره
ای و سراسر بین محوری دانست که توسط هر فرد (درصورت اجازه مشاهده) از هر سلول
ارضی درون مدار خود، جداگانه قابلیت دیده شدن دارد.
با این حال، تنها از چشم انداز مطلوب مرکز، می توان چشم ناظر همه ی افراد را به
صورت دسته جمعی مشاهده کرد، بی جا شده اما بهم پیوسته. جای تعجب نیست که شهر مرکزی، از مبدأ، اجتماعی
از ناظران بوده است، یک مکان محوری برای کنترل اجتماعی، اداره امور سیاسی، کدگذاری
فرهنگی، نظارت ایدئولوژیک و منطقه بندی حاکم در هینترلند وابسته آن.
نگاه های
از بالا به پایین و مراقبتی از تالارشهر؛ به نظر می رسد که این
سایت به طورویژه برای ناظر، قابل توجه و
برانگیزاننده است.
بلافاصله در پایین و اطراف؛ بیشترین
تمرکز بر دفاتر دولتی و بوروکراسی در کشور، خارج از مرزهای منطقه پایتختی فدرال است. به سمت شرق، بیش از یک مسیر پل
هوایی عابر پیاده، تالار شرقی و جنوبی شهر قرار دارند، بطور نسبی الحاقات شهری جدید شامل یک مرکز
خرید، تعدادی نقاشی دیواری، یک موزه کودکان، و تریفوریوم، یک چشمه آبشاری شصت فوتی، نور و موسیقی سرگرم کننده و
غذاخوری های نمیروزی همگانی. بالاتر، ساختمان اداره پلیس، مرکز پارکر _بنام یک رئیس سابق پلیس_ قرار
دارد. در ادامه آن؛ خارج از گودال مرکزی مرکز شهر
در حوزه شرقی آن، می توانید منطقه ای را مشاهده نمایید که 25 درصد از جمعیت محبوس
کالیفرنیا را شامل می شود، حداقل 12،000 زندانی در چهار زندان که برای نیمی از این
تعداد طراحی شده، نگهداشته می شوند. از جمله
این جداساز ها؛ مجمع الجزایر کارسپرالی(حبس بنیاد) همچون بزرگترین
زندان زنان در کشور
(Sybil Brand) و هفتمین
زندان بزرگ مردان
(Men's Central) است. که برای پاسخگویی به تقاضای رو به فزونی محاصره بیشتر، با سماجت توسط
دولت برنامه ریزی شده است.
در
جنوب، کنار خیابان اول؛ دپارتمان حمل و
نقل
(CALTRANS) با نقشه
دیواری الکترونیکی خود بر بزرگراههای شریانی منطقه، ساختمان اداری ایالت کالیفرنیا
و دفاتر مرکزی املاک (قدرت) چهارم و مجتمع ساختمان مونومنتال تایمزمیرور مستقرند، که
بسیاری از آنها ادعا کرده اند کانون های قدرت حاکمیت غیر رسمی لس آنجلس، منبع
بسیاری از داستان هایی اند که زمان و فضای
شهر را منعکس می سازند. در
نزدیکی محوطه فضایی لس آنجلس تایمز، کلیسای جامع سنت ویبیانا، کلیسای مادر یکی از
بزرگترین کلیسای کاتولیک در جهان (تقریبا چهار میلیون نفر) و کنترل کننده مقادیر قابل توجهی از املاک قرار دارد. زمانی در
اینجا بخشی از منطقه اسکِید رو به طور موقت
بسته شده بود تا پاپ بتواند تمام طرفدارانش را ببیند.
به سمت
غرب، به طرف اقیانوس آرام و غروب های دودی رنگ که بطور درخشانی شبانگاهانِ لس آنجلس را به تصویر می کشد، ابتدا ساختمان
دادگاه های جنایی، سپس تالار مشاهیر و کتابخانه قانون، و سپس دادگاه عالی لس آنجلس
و تالار دولتی قرار دارند، کرسی های اصلی قدرت برای آنچه که بزرگترین سرزمین کشور به لحاظ کل جمعیت (در حال
حاضر بیش از هشت میلیون) است. برجسته ترین مرکز فرهنگی لس آنجلس در گرند اَوِنیو قرار
دارد، که توسط رسانه های معتبر در نقشه
های تقویت تصویری خود در مرکز شهر به مثابه "تاج فرهنگی جنوب کالیفرنیا، و
حاکم بر موسیقی ارکسترال، اجرای آواز، اپرا، تئاتر و رقص" شرح داده شده است.
آنها اضافه می کنند مرکز موسیقی «تاپس بنکر هیل» همچون آکروپلیس معاصر، که در سال
1964 افتتاح شد، در زندگی فرهنگی مدنی دخیل است. درست آنسوی این تاج
فرهنگی، دپارتمان آب و نیرو (که معمولا توسط مخزن های بدون آب احاطه شده) و نمایش
پر زرق و برق چند سطحی منشعب از جاده های آزاد راهی قرار دارد که با هر گوشه ای از حوزه شصت
مایلی، که نقطه اوج دسترسی در شبکه حمل و نقل منطقه ای است، ارتباط پیدا می کند.در لبه آن، یکی از بزرگترین معماران ژاپنی یک ساختمان دروازه ای جهت نشان
گذاری بر دریایی پر جنب و جوش را طراحی کرده است.
در
امتداد سمت شمالی، تالار عدالت، دادگاه فدرال ایالات متحده و ساختمان فدرال، حلقه
ای از مقامات حکومتی محلی،شهری، استانی، ایالتی و فدرال هستند که مرکز شهری
قدرتمندی را تشکیل می دهند .پشت این قسمت، پس از عبور از نوار بزرگراهی بقایای حفظ شده از مرکز شهری قدیمی وجود دارد، در حال حاضر بخشی از
پارک تاریخی ایالتی ال پوئبلوی لس
آنجلس است، تصدیقی موکد برای قدرت پایدار مکان مرکزی. چون خاستگاه های لس آنجلس، سایت های توصیف شده به مثابه سیتادل سیاسی
شناخته شده اند که با سایر سیتادل ها جهت فرماندهی، محافظت، اجتماع سازی و تسلط بر
جمعیت شهری اطراف آن طراحی شده بودند.
هنوز بخش
دیگری از سیتادل -به نوعی سراسر بین- وجود دارد که نمیتوان آن را
نادیده انگاشت.
فرم و عملکرد آن ممکن است بیشتر به شهر سرمایه
داری معاصر مربوط باشد، اما ریشه های تجاری آن به لحاظ تاریخی با کلیه سیتادل های جوامع
شهری شده، تنیده شده اند.
امروز، آن، تبدیل به نماد تصدیق شده شهریت
لس آنجلس شده است، شواهد بصری موفق "جستجو برای یک شهر" توسط موج بزرگ
اطراف حومه ها
. این نمایش خط افق وارانه شامل استحکامات و کلیساهای قدرتمند شرکت های بزرگ،
منطقه مرکزی جدید کسب و کار پرزرق و برق "شهر مرکزی"
ست که در کنار منطقه قبلی متعلق به کسب و کار در سمت شرق قرار دارد. در اینجا نیز چشمان بی وقفه حاضربین لس آنجلس-مکان الف (یک
مفهوم بی نهایتِ فضایی –فضای سوم- که توسط جورج لوئیس بورخس ساخته شده است. فضای سوم
یک مفهوم متعالی است که دائما در حال گسترش است تا" دیگری "را شامل می
شود، بنابراین رقابت و بازنگری مجدد مرزها و هویت فرهنگی امکان پذیر است و مفهومی جامع است که شامل معرفت شناسی، هستی شناسی، و تاریخی بودن در
جنبش پیوستهء فراتری از دوگانگی و به سوی "دیگری" می باشد.) به صورت گشاده و بازتابی در می آید، درگیر شدن و بازتاب حوزه های نفوذ
جهانی، محلی سازی جهانی که در دسترس آن است.
تقریبا تمام نشانه های منطقه مرکزی
تجارت "CBD"جدید لس
آنجلس در طول پانزده سال گذشته ساخته شده است و به طور پیوسته نشان دهنده تثبیت لس
آنجلس به مثابه شهری جهانی است.
در حال حاضر بیش از نیمی از املاک عمده
در این بخش هستند ، گرچه بخش عمده ای از
این حضور ملاکانه از دیده شدن محفوظ می ماند.
قابل رویت ترین محافظان و ناظران بانک
هایی هستند که لوگو های خود را در بالای بلند ترین برج ها روشن می کنند: بانک
" Security Pacific "، نخستین
بانک بین ایالتی، بانک مرکزی امریکا (مالک مشترک
برجهای آکرو قبل از خریداری اخیر توسط ژاپنی ها)، کراکر، یونیون ، ولز فارگو، مرکز
سیتی گروپ، (خود را به مثابه جدیدترین شهر در شهر می داند). خط افقِ یکی از پانورامای معمول شرکت را که می بیند؛
بخوانید: شرکت های بیمه ای بزرگ " Manulife، Transamerica،
Prudential"، آی ی ام و شرکت
های بزرگ نفتی، کولد وِل بانکر؛غول املاک و مستغلات، دفاتر جدید بورس اوراق بهادار پاسیفیک،
همه خدمت می کنند به عنوان نقاط ضمیمه برای شبکه های نقره ای معاملات مالی و تجاری
که عملا در همه جا بر روی زمین گسترش می یابند.
دو قطب ارگانی
، به لحاظ سیاسی و اقتصادی، از طریق برج های کاندومینیومی بازسازی شده بونکر هیل ،
از نقطه نظر کالبدی بهم متصل اند اما این "پهنه
مرزی" در دستگاه برنامه ریزی دولت محلی کمتر آشکار است.
بر خلاف افکار عمومی، لس آنجلس یک محیط شهری بشدت طرح ریزی و برنامه ریزی شده است،
به ویژه با توجه به تقسیمات اجتماعی و فضایی کار ضروری برای حمایت از صنعتی سازی و
مصرف گرایی آن. کوریوگراف ها ی لس آنجلس از طریق تحرکات تبدیل پذیر بازی منطقه
بندی و استقرار انعطاف پذیر مشارکت اجتماعی حمایتی (زمانی که اجتماعاتی وجود دارند)،
رقصی سرشار از نیت شرافتمندانه، مهارت تخصصی
، بصورت تمام وقت و متعهد، و سود رسانی انتخابی؛ برنامه ریزی می کنند. این فوق
العاده است، به عنوان پروژه ای دو جانبه، اما بدون غنی سازی کانال ارتباطی و مکان
سازی
توسعه دهندگان داخلی و خارجی لس آنجلس ، با
استفاده از دسترسی نفوذ خود برای آماده سازی زمین و تسهیل فروش مکان های تخصصی و
جمعیت آوری به منظور تناسب با نیاز قدرتمندترین سازندگان اقتصاد فضایی شهری. "
اگر چه
توطئه و فساد می توانند به آسانی پیدا شوند، حراج برنامه ریزی شده لس آنجلس معمولا از یک ریتم مرسوم
تر به سمت مشروعیت بخشی به این نوع برنامه
ها و تکان نیروهای بازار رفته است. در فضاهای خلق شده که برج های دوقلوی لس آنجلس را احاطه
کرده اند، برنامه هایی با این خصوصیات ویژه با تاثیر پایا و فریبنده قابل ردیابی اند. از طریق یک کنش تاریخی محور جهت حفاظت و احیا، در حال حاضر
در مرکز شهر، یک نمایشگاه فریب آمیزهم آهنگ متشکل از قومیت ها- شهرها و قلمرو های اقتصادی تخصصی وجود دارد که در توسعه
مجدد معاصر و بین المللی شدن لس آنجلس نقش کلیدی دارند، هرچند در بهضی مواقع تا
حدودی شلوغ ست. در
درجه اول مسئول تولید این محصول بسته بندی شده و برنامه ریزی شده شهر داخلی، آژانس
توسعه مجدد اجتماعی است، احتمالا کارآفرین
دولتی پیشرو در حوزه شصت مایل.
"
یک آرایش
خیره کننده از سایت ها در این جناح مجزا از شهر داخلی وجود دارد: فروشگاه
های ویتنامی و خانه های هنگ کنگی ازمحله چینی بازسازی شده؛ مدرنیزاسیون مالی محور توکیو
بزرگ از توکیو کوچک قدیم که هنوز هم باقی مانده های آن در حال مقاومتند؛ شبیه سازی
های خیره کننده ای از لژ هنرمندان و گالری هایی که در نزدیکی نمایشگاه های هنر" معاصر موقتی" قرار دارند؛ بقایای حفاظت شده ال پوئبلو در امتداد خیابان کالمیکسیفاید اُلوِرا و درپلازای قدیمی نوسازی شده؛ بازار عظیم عمده فروشی قدیمی و عجیب و
غریب برای کالا و گل و جواهرات در حال رشد در حالی که سایر مراکز شهرها، مراکز مشابه خود را عوض می کنند؛ کارخانه های پوشاک دست دوز سطح پایین و مراکز
شلوغ کالاهای حراجی در منطقه پررونق پوشاک؛ فستیوال خرده فروشی لاتین در طول مسیرهای مشخص عابر پیاده
(یکی دیگر از مناطق حفاظت شده و احتمالا اینچ در اینچ سودآورترین خیابان مراکز
خرید منطقه)؛ محل مرکزی بی خانمانهای شهری در منطقه اسکید رَو؛ در شهر وِرنون که
تحت صنعتی زدایی قرار گرفته و به مرور خالی از سکنه می شود به سمت جنوب جوجه
ها و خوک هایی وجود دارند که در انتظار کشتارند؛ جوامع
مرکزی آمریكایی و مكزیكی پیکو_یونیون و آلوارادو هم مرز با هم در ارتفاع بالا در سوی غرب
قرار دارند؛ چاه های نفت و گرافیتی های اعتراضی در حیاط پشتی هایهای
عمدتا معبد-بیودری مهاجران به تدریج بدلیل گسترش غرب شهر مرکزی منحل می شوند(در
حال حاضر لِفت ان مرکز شهر نامیده می شود)؛ عمدتا بازسازی و اعیانی سازی منطقه
توسعه مجدد پارک جنوبی توسط مرکز از کارافتاده کنوانسیون کمی دشوار است؛ برج های درآمدساز و استحکامات بانکر هیل؛ بخش های پر زرق و برق باشکوه خانه های ویکتوریایی در چشم
انداز آنجلینو هایتس قدیم ؛ محله جدید بزرگ کره ای که از غرب و
جنوب به سمت لبه لس آنجلس سیاه حرکت می کند؛ کلونی
های فیلیپینی به سمت شمال غرب هنوز هم به محله "خود" نپیوستند؛ و خیلی بیشتر:
منظومه "هتروتوپیاهای فوکوالدینی" دریک مکان واقعی چندین فضایی
قادرند تا کنار هم قرار بگیرند؛ چند سایت که خودشان
ناسازگار اما عملکردی اند در کل فضا باقی می مانند ".
چیزی که
از یک نگاه ژرف به شهر داخلی بیرون می آید تقریبا همانند انعکاسی از رویه دیگر (و
انحراف) شهر بیرونی ست، مجموعه ای تجمیعی از مسکن ویران شده و پر ازدحام، کارگاه
های تکنولوژی سطح پایین، آثار و باقی مانده شهرنشینی قدیمی تر، جایگاه مناسب محدود
برای حرفه ای ها و سرپرستان تازه وارد، و بالاتر از همه، بزرگترین تجمع کارگر
مهاجران بیگانه، غیرقابل تقسیم به لحاظ فرهنگی / شغلی که به طور قابل ملاحظه ای
کار می کنند، به طور قابل ملاحظه ای در هر منطقه شهری کشورهای پیشرفته دنیا قابل
دسترسی اند.
در اینجا این بخش استعماری یکی دیگر ازبخش
های استعماری لس آنجلس است که به دقت تماشا می شود، به طرز ماهرانه ای نگهداری و
بازتولید شده تا بتواند به توسعه مستمر منطقه تولیدی ادامه دهد.
وسعت و دوام
قدرت تجمع یافته و چشم های همیشه مراقب در مرکز شهر لس آنجلس
توسط شرکت کنندگان اسیر یا ناظران بیرونی نمی تواند نادیده گرفته شود. صنعتی شدن حاشیه شهری ممکن است اقتصاد فضایی منطقه را به سمت خارج از
حاشیه تغییر دهد اما بعید است مرکز قدیمی
خود را به عنوان سیتادل های پیشگام سیاسی و اقتصادی قلمداد نماید. بدین ترتیب، دیدهای محیطی هنگام
بازدید از لس آنجلس کافی نیستند. برای به
دست آوردن این دید پراکنده رو وار(اسپیرالی) در اطراف شهر مرکزی قدرتمند، ممکن است
مفید باشد که به مشاهدات گیدنز درباره مناظر ساخته شده و ساختارساز سرمایه داری مدرن بپردازیم:
"اصل
ساختاری مشخص جوامع طبقاتی سرمايه داری مدرن، در جداسازی و درعین حال درهم آميختن نهادهای دولتی و اقتصادي پیدا می
شود. قدرت اقتصادی عظیم تولید شده توسط بهره برداری از منابع تخصیصی در گرایشی کلی
به سمت پیشرفت تکنیکی همراه است با گسترش وسیع در دسترسی اجرایی دولت. نظارت –تدوین
اطلاعات مربوط به مدیریت جمعیت هدف، به علاوه نظارت مستقیم توسط همه نوع از مقامات و مدیران - تبدیل به مکانیزم
کلیدی پیش رونده برای جدایی سیستم از یکپارچگی اجتماعی می شود. شیوه های سنتی از
طریق نفوذ زندگی روزمره توسط روش های تدوینی اداری متفرق می شوند (بدون البته،
ناپدید شدن). محله هایی که زمینه تعامل در مواقع حضور مشترک [مبتنی بر ادغام
اجتماعی] را فراهم می آورند، تحت تاثیر مجموعه ای از نقل و انتقالات قرار می گیرند.
رابطه قدیمی شهر وحومه با گسترش پراکنده
رویی (اسپیرال) محیط مصنوع یا خلق شده جایگزین شده است. (1984، 183-84)"
در اینجا
تعریف دیگری از برنامه ریزی فضایی، نشانه دیگری از ابزارمندی فضا و قدرت، مثال
دیگری از فضایی شدن وجود دارد.