میشل فوکو یاداور می شود برای ظهور شکل جدید مجازات،
مجموعه ای پیچیده از ایدئولوژی ها، نظام های سخن، ضرورت های سیاسیْ اقتصادی، شکل
های معماری و اعمال پزشکی و حقوقی باید پدید می امد و این در پایان سده ی هجدهم و
اغاز سده ی نوزدهم رخ داد. انچه این اعمال فرهنگی به نحوی موثر ساختند، شکل های مدرن سوبژکتیو به صورتی بود
که ما امروز شاهد انیم و میشل فوکو از ما می خواهد ببینیم که از طریق این ساخته
هاست که قدرت در جامعه مدرن عمدتا اعمال می شود. از این نظر کتاب مراقبت و تنبیه،
بخشی است از طرح بزرگ تر میشل فوکو؛ ان سان که خود در سخنرانی ای به سال 1976
تاکید کرده، "برای درک فرمانبرداری subjection در شکل
مادی ان به صورت ساختن افراد فرمانبردار".
بنابراین نیمه دوم کتاب مراقبت و تنبیه، راهی را ترسیم می کند که مجموعه ی بسیار
پیچیده ی شیوه های انضباطی، مفاهیم هنجارینِ فردیت و شکل جدیدی از پانوپتیک در
گستره ی دانش و نظارت رفتار انسانی در سده نوزدهم به هم می پیوندند تا بهره برداری
سیاسی جدیدی از جسم ممکن شود.
این بهره برداری، بر تنی استوار نیست که باید زجر بکشد؛ بلکه متکی است به روحی که
باید اصلاح شود، بازآموزی گردد و به سوی طبیعی بودن کشیده شود. در نظام زندان ها،
سربازخانه ها، مدرسه ها، بیمارستان ها، در "پانوپتیکونِ" جرمی بنتام،
طرحی در معماری که جایگاهی است برای دیدن از هر جانب و زاویه ای، برای نظارت بر
زندانیان از یک دیدگاه پانوپتیک مرکزی که خود دیده نمی شود و در ظهور عقاید پزشکی
درباره طبیعی بودن، فوکو طرحی می دید از ظهور یک استراتژی منظم مجازات که حاصل ان
دستیابی به درون فرد است، تا روح او اصلاح گردد. . . نکته مهم در این نظامِ نظارت و مجازات تولید ادم های مطیع است؛ افرادی از جامعه که
خود به خویشتن نظم می دهند و ان نَفْس یا روانی را که سخن می سازد درونی می کنند.
افراد، وقتی که به نحوی اورتوپدیک خود را با روح خویش همنوا می کنند، به گونه ای
ارادی تن به قدرت ماهرانه و بی نهایت تفصیلی دانشی می دهند که بر ان ها اعمال می
شود.
فوکو استدلال می کند که به این ترتیب، افراد خود را هر دم بیشتر در اختیار امور هر
روزه ی سرمایه داری و فرهنگ مدرن قرار می دهند.