میشل فوکو بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱ درسگفتارهایی دربارهی مانه در میلان، توکیو، فلورانس و تونس ارائه داد که اسنادِ مربوط به هیچیک در دسترس نیست مگر سخنرانیاش در تونس که نسخهی نوشتارِ (فارسی) آن همین کتابیست که پیش روی ماست: "مانه و ابژهی نقاشی". فوکو در همین سالها با ناشری پاریسی قرارداد کتابی دربارهی مانه با عنوان "سیاه و سطح" را ترتیب داد که از بدِ روزگار هیچوقت آن را ننوشت. شاید این سخنرانی و به تبعِ آن این کتاب را بتوانیم طرح اولیهای از آن کتابِ نانوشته بدانیم. نسخهی فرانسوی این کتاب تنها رونوشتی از سخنان فوکوست؛ اما در نسخهی انگلیسیاش که اولین بار در سال ۲۰۱۱ انتشار یافت مقدمه و پیوستی به آن افزوده شد. در واقع در نسخهی انگلیسی کتاب ما با سه بخش روبرو میشویم: مقدمهای از نیکلا بوریو دربارهی "میشل فوکو: مانه و زایش تماشاگر" که به چگونگی مواجههی فوکو با مانه میپردازد. بخش دوم خود گفتار فوکوست که تحلیل ۱۳ نقاشی از مانه در رابطه با مفهوم اصلی کتاب، ابژه تصویر، را در خود دارد. و در بخش سوم که پیوستی است تحت عنوان "فوکو و هنر هتروتوپیایی"، پیتر جانسون به رویکرد کلی فوکو به هنر هتروتوپیایی و تبیین این مفهوم میپردازد. اما دربارهی مواجههی فوکو با مانه که در نهایت به ایده اصلی کتاب ختم میشود باید گفت که فوکو مانه را به چشم یکی از فیگورهای گسست میبیند. گسست از گفتمانی که نقاشی غربی از آغازِ رنسانس بر اساس آن شکل گرفته بود. از قرن پانزدهم "سنت نقاشی غربی بر آن بود که تماشاگر را وادارد تا فراموش کند و از این واقعیت طفره برود که نقاشی بر قطعهی معینی از فضا ثبت میشود؛ فضایی که میتواند دیوار باشد؛ یا قاب جوبی باشد یا بوم و یا تکهای کاغذ." این سنت تصویری سعی داشت در عوضِ این فضای مادی که نقاشی بر آن قرار گرفته یک فضای بازنماییشده را نمایش بدهد که به واسطهی "ترفندی ایدئولوژیک مبتنی بر پرسپکتیو تکچشمی"، فضایِ مادی نقاشی را انکار کند. اما مانه همچون رخدادی، گسست از این گفتمان را میسر میکند و از این طریق نه تنها نقاشی پس از امپرسیونیسم بلکه تمام نقاشی قرن بیستم را ممکن میسازد. در واقع مانه تمام کیفیات یا محدودیتهای مادی بوم را که سنت تصویری پیش از او کوشیده بود آن را لاپوشانی کند به یکباره آشکار میکند. درنهایت این آشکارگی باعث میشود "مانه ابژه تصویر را اختراع کند؛ تصویر به مثابهی مادیت ناب، یک سطح رنگ شدهی ساده برای وضوح بخشیدن به نوری که با عدم واقعیتاش به تماشاگر دستور میدهد خود را در جایگاه یک سوژهی خودمختار، فاقد ابزارهای ممکن برای همسان کردن یا فرافکنی خود در اثر هنریای که با آن مواجه است قرار دهد". فوکو در این کتاب نظر دارد که مانه از سه طریق این دگرگونی بنیادین را موجب میشود: فضای بوم، نورپردازی و موقعیت تماشاگر. و به قول بوریو اینها سه اهرمی هستند که مانه با آن نقاشی کلاسیک را از لولاهایش در میآورد. فوکو با اتکا به این سه مورد، ساختار سخنرانی خود را شکل میدهد. او برای این کار ۱۳ نقاشی را انتخاب میکند و در سه قسمت با تبیین و چگونگی این سه عامل سعی میکند تا مفهوم ابژه تصویر یا ابژه نقاشی را برای مخاطب روشن کند. ناگفته نماند برای کسانی که انتظار مباحث پیچیدهی تئوریک از کتاب دارند علیرغم انتظارشان در کتاب به خصوص در بخش گفتار فوکو بیشتر با تحلیلهای فرمی روبرو خواهند شد و فوکو به طور واضحی در سخنرانیاش مسائل نظری را کنار گذاشته است. فارسیِ این کتاب که اولین بار در پاییز ۹۶ توسط نشر شَوند منتشر شد برگردانی از نسخهی انگلیسی است که مقدمه و پیوستِ این نسخه را با خود دارد. مترجم کتاب، آرزو مختاریان، همچون نمونهی انگلیسی، متن کتاب را در ساختار سخنرانی و کلامی خود نگه داشته و ترجمهای خواندنی از کتاب ارئه داده است. برای دانلود کتاب در فیدیبو اینجا را کلیک کنید.