اوایل سال 2000؛ مارلین
اسپایک در سفر دو ماهه ای که به تنهایی با یک کاتالینای بیست و هفت فوتی و
موتوری خراب به مکزیک داشت؛ بشیوه ی خودآموز شناگری آموخت. پس از آن؛ او و سه نفر از دوستانش یک کشتی کوچک فایبرگلاس در کریگز لیست به مبلغ هزار دلار
خریدند، آن را مرمت کرده و از فلوریدا کیز به سمت جزیره گرند باهاما حرکت کردند. هزینه این سفر و سفر
دیگر در سال بعد به جمهوری دومنیکن برای هر کدام کمتر از پانصد دلار بود.
"سریع نگهدار"؛ "مجله ویدیویی" ساخته شده توسط مارلین اسپایک در مورد
سفرهایشان، این احساس را ایجاد می کند که آنها برخوردار از نوعی آزادی و شور جوانی اند که زمان را متوقف می سازند. در این فیلم، مارلین
اسپایک خدمه های خود را معرفی می كند. وی گفت: "اگر بزرگترین ترس لیزا فقط
حادثه برخورد در دریا باشد، آلیه از به گل نشستن کشتی می ترسد."، "البته،
من هم می ترسم. بزرگترین
ترس من؛ روزمرگی است."
ماجراها
جویی های بی اندازه بزرگ مارلین
اسپایک با پروژه های بسیار دقیق و انفرادی برنامه نویسی متعادل شدند. او در
درجه اول تحقیقاتی در حوزه امنیت بطور مستقل انجام داد -اصطلاحی مودبانه برای هک قانونمند. او در سال
2002، مشکلی کلیدی در اینترنت اکسپلولر مایکروسافت یافت و در وب سایت شخصی خود، یک برنامه نرم
افزاری منتشر کرد که حمله را خنثی می نمود.
اپراتورهای وب سایت می توانند از این
برنامه در جهت یافتن نقاط ضعف در سایتها و خدمات خود استفاده کنند؛ کاربران باهوش اینترنت می توانند امنیت سایت هایی را که بازدید کرده اند مورد آزمایش قرار دهند. مارلین
اسپایک به دلیل کار خود مورد توجه هکرها و جوامع امنیتی قرار گرفت، اما تمایلی به
استفاده از آن شهرت و دانش و تبدیلش یه
سرمایه نداشت. سرانجام، او یک دکمه کمک مالی، مانند یک صندوق انعام،
به وب سایت خود افزود. یکی از دوستان نزدیک او بمن گفت:
"فکر می کنم موکسی کسی ست که خوشبختانه؛ انگیزه اش، پول درآوردن نیست."
در اواسط بیست
سالگی، مارلین اسپایک تعداد انگشت شماری زین نوشت و خود منتشر کرد که نمایانگر
سفرها و گذران اوقاتش در منطقه خلیج بوده
است. من دو مورد از آنها را برای فروش در وب سایت رِد اِماس،
یک کتابفروشی دو آتشه در بالتیمور یافتم. آنها حس شلوغی محصولی از کینکوس و کیفیت
متمایز اشیایی که به من تعلق ندارند را داشتند. به نظر می رسید که بوضوح برای یک
خرده فرهنگ خاص در نظر گرفته شده اند: دوستان، دوستان مکاتبه ای، و نوعی از افراد
که در کتابفروشی های رادیکال در حال گشت و گذارند. (داخل بسته یادداشت دست نویس
کتابفروش نوشته شده بود: "یه چیز خوب پیدا کردی ☺...") نوشته های مارلین اسپایک
جدی، خنده دار و گهگاه تکان دهنده اند. در زین ها به علاقه اش به کامپیوتر، اشاره ای نشده است.
در پایان 2000،
مارلین اسپایک در پیتسبورگ، در یک عمارت متروکه هشت خوابه و سه طبقه زندگی می کرد
که بین چند نفر مشترک بود. او گاهی اوقات به کلاس رمزنگاری در کارنگی ملون می رفت
و به همراه برخی از دوستانش نوعی آزمایشگاه تحقیقاتی بدون برنامه ریزی به نام
موسسه مطالعات تحول آفرین تاسیس کردند که اعضاء؛ گاهی آنرا به
مثابه "اتاق فکر رادیکال" توصیف می کردند. در وب سایت این گروه آمده است: "بیشتر كارهایی كه ما انجام می دهیم
مربوط به حریم خصوصی، ناشناس ماندن و امنیت کامپیوتر است، اما همچنین به شکل ارائه تکنیک های باغبانی ارگانیك، پروژه های تعمیر دوچرخه های عمومی و تربیات
موسیقیایی نیز در آمده است." مارلین اسپایک در
میان اجتماعات هکرها مشهور بود، اما در پیتسبورگ به خاطر آتش بازی ها و پرورش گوجه فرنگی های هیرلوم،
مهارت گره زنی و اتفاقاتی که با دوستانش رقم می زدند؛ بیشتر شهرت داشت.
یکی از محبوب ترین ها "هَت
باند" بود که
برای آن افراد با انتخاب نام از روی کلاه، گروه های موسیقی تشکیل می دادند و پس از
چند هفته در نمایش های خانگی اجرا می کردند. دوست نزدیک مارلین اسپایک خاطرنشان می
کند، "شما می توانستید کسی را از سالها پیش بشناسید، ولی هرگز به ذهن تان هم خطور
نکند که ممکن است او نوازنده یا ترانه سرا باشد. این وضعیت نه تنها درک شما را دگرگون
می سازد، بلکه منجر به تغییر شخصیت و درک آنها از خود می گردد." او در مورد
مارلین اسپایک گفت: "فکر می کنم برخی از مواردی که همیشه برای او مهم بوده
اند، تلاش در یافتن و ساختن شرایطی است که بتوان با آنها یک اجتماع را خلق کرده
و با مردم ارتباط برقرار کرد و تجربیات تحول آفرین اینچنینی داشت."
جکی ونگ، استادیار فرهنگ و رسانه در مدرسه نوین، که رابطه خود را با مارلین اسپایک
مانند خواهر و برادر توصیف می کند، او را از طریق یک جامعه آنارشیستی در لایو ژورنال،
اوایل 2000 ملاقات کرد، و برای اولین بار در یک مهمانی رقص در پیتسبورگ شخصاً با
او روبرو شد. ونگ به یاد آورد، مارلین اسپایک و یکی از هم اتاقی هایش در راستای ترغیب دوستان
برای رفتن به شهر، "یک بسته تشویقی" طراحی کرده بودند که شامل مکانی
برای اقامت، یک قرار ملاقات بدون آشنایی قبلی و یک دوچرخه بود. وانگ گفت: "آنها
واقعاً مهمان نواز بودند."
در پیتسبورگ، مارلین اسپایک یک آسیب پذیری اینترنتی یافت که تقریباً همه
مرورگرهای پرطرفدار را تحت تأثیر قرار داده بود. خرابکاران به سبب آن می توانستند آنچه
که "حمله مرد میانی" نامیده می شود را، نصب کنند -نوعی سوءاستفاده، که
در آن مهاجم می تواند ارتباطات بین دو طرف و داده هایی مانند اطلاعات ورود به
سیستم را بدون شناسایی، مشاهده و تغییر
دهد.
در سال 2009؛ مارلین اسپایک در بلک هت دی
سی، یک کنفرانس امنیتی سالانه در واشنگتن، این وضعیت آسیب پذیر را تشریح کرد. او از
این فرصت استفاده کرده و سخنگوی اصلی، پل کورتز، را مورد انتقاد قرار داد؛
یک متخصص امنیت داخلی که در زمان رئیس جمهوری بیل کلینتون و جورج دبلیو بوش خدمت و
در مورد لزوم "رهبری در فضای مجازی" توسط ایالات متحده صحبت و استدلال
کرده بود که برای همکاری بین N.S.A ، اجرای قانون و صنعت خصوصی مورد نیاز است. مارلین اسپایک هنگام
ارائه سخنرانی خود گفت: "می دانید، فکر می کنم حدود ده سال پیش، ما در مورد حفاظت
ارتباطات خود در برابر دولت و پلیس صحبت می کردیم -نه آنکه آنها را در حیطه دولت و
پلیس متمرکز کنیم." او مکث کرد. "بنابراین فکر می کنم چیزهای زیادی
تغییر کرده اند." در پایان سخنرانی اش، ابزار جدیدی به نام SSLstrip معرفی کرد
که به طور خودکار حملات مرد میانی را با استفاده از آسیب پذیری یافت شده؛ خنثی می ساخت. مارلین
اسپایک این ابزار را تا سطح تخصصی ارتقاء داد. این روزها، طبق گفته دان بونه، رمزنگار
و استاد استنفورد، روش آشکارسازی آسیب پذیری ها بطوریکه توسط مهندسان دیگر قابل
رفع باشد، همانطور که SSLstrip انجام داده است "نان و آب امنیت کامپیوتر" است. بونه، که SSLstrip را به
دانشجویان دوره کارشناسی خود آموزش می دهد، بمن گفت: "این جریان، نحوه کار
مرورگرها را تغییر داد. برخورد او منجر به تحول وب شده است."
مارلین اسپایک برای مدت ها نگرانی هایی را در
مورد محصولات و مدل های تجاری شرکت های خصوصی تکنولوژی -شرکت های مخابراتی، ارائه
دهندگان نامه های الکترونیکی، موتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی- که بر اساس شبکه
های جمع آوری داده اشباع ناشدنی ساخته می شوند، ابراز داشت. بطور فزاینده ای
آشکار شد که دولت می تواند با کمک صنعت خصوصی دستگاه نظارت گسترده خود را تقویت نماید.
در اواخر سال 2009، اریک اشمیت که آنزمان مدیر ارشد اجرایی گوگل بود، موضع عوامانه
ای در مورد حریم خصوصی کاربر اتخاذ کرد: "اگر کاری دارید که نمی خواهید کسی
از آن مطلع شود، شاید از ابتدا نباید آن کار را انجام می دادید" ، اشمیت در سی ان بی
سی گفت، بر اساس قانون میهن پرستی، که در سال 2001 برای جلوگیری از و مجازات
تروریسم و گسترش منابع در دسترس برای اجرای قانون تصویب شد، ارائه دهندگان خدمات
اینترنتی می توانند در صورت لزوم فعالیت کاربران را با مقامات به اشتراک بگذارند.
از نظر مارلین اسپایک، این نگرش نمونه ای بود از آنچه او تهدیدی رو به رشد برای کاربران
روزمره اینترنت می دانست. در پاسخ به نظر اشمیت و مدل تجاری گوگل،
مارلین اسپایک شروع به کار بر روی برنامه افزودنی مرورگر، گوگل شیرینگ،
برای فایرفاکس کرد. مدل تجاری گوگل متکی به متاداده متفاوت کاربر با فعالیت آنها است، که اغلب با ورود
کاربران به حساب های خود قبل از دسترسی به خدمات حاصل می شود. گوگل شیرینگ؛ فعالیت
کاربران را در سرویس های گوگل جمع آوری کرده و اطلاعات شخصی را ناشناس می کند، فعالیت های فردی را ترکیب
و آنها را به هویت های عمومی پروکسی انتقال می دهد. این امر از ایجاد پروفایل
کاربر و جمع آوری اطلاعات از سرویس هایی که نیازی به ورود به سیستم ندارند،
جلوگیری می نماید. مارلین اسپایک دیگر از این نرم افزار پشتیبانی نمی کند، اما
همچنان برای بارگیری در گیت هاب به صورت رایگان در
دسترس است و یک جانشین به نام داک داک گو دارد، یک موتور
جستجو که از استعلامات مر بوط به شناسایی داده ها جلوگیری می نماید.
در سال 2010 ، مارلین اسپایک و استوارت
اندرسون، دوست و دانشجوی دکترای رباتیک از دانشگاه کارنگی ملون، پیتسبورگ را ترک و به منطقه خلیج نقل مکان کردند. آنها
استارت اپی خرد مقیاس برای امنیت تلفن همراه، بنام ویسپر سیستمز تاسیس
کردند و بر روی مجموعه ای از افزارها، از جمله رِد فون و تکست سکیور، دو
برنامه اندروید برای ارتباط رمزنگاری شده، کار کردند. در سال 2011 ، در
اوج قیام های بهار عربی، آنها عجالتاً نسخه های بین المللی رِد فون و تکس سکیور را به ویژه برای استفاده معترضان مصری طراحی نمودند.
پس از کمتر از یک سال، مارلین اسپایک و
اندرسون، تنها کارمندان ویسپر سیستمز، این استارت آپ را طی مبلغی افشا نشده به توییتر فروختند (در
سال 2016، مارلین اسپایک به وایرد گفت که این؛ بیشترین پولی ست که او دیده است -"اما
با اینحال یک آب باریکه است.") در آن
زمان، تایلر رینهارد، دوست دیرینه مارلین اسپایک و طراح اصلی رِد
فون و سپس سیگنال، این برنامه ها را بیش از یک تجارت، اثباتی مفهومی دانست. او گفت، رد فون و تکست سکیور نقطه مقابل این دیدگاه
غالب اند که اعتقاد دارد رمزنگاری به هیچ عنوان کاربرپسند نیست. توییتر که
آن زمان پنج ساله بود، به یک هدف محبوب برای هکرها بدل شده بود. پس از دو
مورد نقض امنیت، کمیسیون تجارت فدرال اقدامات اطلاعاتی-کاربری آن را بررسی کرده
است. راینهارد این اکتساب داده را نشانه ای از وضعیتی دانست
که توییتر می خواهد حریم خصوصی کاربران را جدی بگیرد.
پس از اعلان اکتساب داده؛ توییتر، ردفون را
به طور موقت متوقف کرد. فعالان و مدافعان حقوق بشر با توقف فعالیت یک کانال
ارتباطی ایمن، نگران بودند که با لغو سرویس، کاربران برنامه در معرض خطر قرارگیرند.
(سه هفته بعد پ، توییتر اعلام کرد که کد رد فون و تکست
سکیور را به عنوان پروژه های منبع باز به میزبانی گیت هاب منتشر کرده
و امکان حفظ خدمات را می دهد.) مارلین
اسپایک رئیس امنیت محصول توییتر و آماده رمزنگاری سیستم کلان مقیاس شد. یکی از
همکارانش از آن زمان یادآور می شود که او ساکت بوده و احساس مسئولیت شرکت در قبال
کاربر را کاملاً واضح و مبرهن می دانست:
"این احساس خوبی بود که" آنها به ما وقت و ایده های خود را می دهند، در
عوض ما به آنها مدیونیم که با عزت و احترام بتوانند از محصول با خیال راحت و
ایمن استفاده کنند." مارلین اسپایک در مورد وظیفه ی محوله اش در این شرکت محتاط است، اما نیک بیلتون، نویسنده کتابی درباره
سالهای ابتدایی نابسامانی توییتر، به من گفته که پویایی اتاق هیئت مدیره دائماً با
"بازی تاج و تخت" مقایسه می شده است.
مارلین اسپایک و یکی از دوستانش در یک هابی کت
15، یک کاتاماران سَبُک فایبرگلاس داشتند. یک روز در مارس 2012، چهار ماه پس
از کار مارلین اسپایک در توییتر، آنها تصمیم گرفتند برای جلوگیری از پرداخت هزینه
های بارگیری، در خلیج سانفرانسیسکو لنگر بیاندازند. مارلین اسپایک کاتاماران را
بیرون آورد و دوستش با قایق پارویی دنبال او رفت. غروب بود و شرایط سخت. هر دو
قایق به داخل خلیج افکنده شدند. در همان حال، وزش باد کاتاماران را واژگون ساخت.
مارلین اسپایک، که بعدها در یک پست وبلاگی در مورد این حادثه نوشت، سعی کرد به سمت
ساحل شنا کند، اما توان خود را از دست داد. دمای خلیج در اوایل بهار به طور متوسط پنجاه و چهار درجه
است. او به قایق بازگشت، به بدنه چسبید و ریسمانی دور مچ دستش بست تا بدنش راحتتر
پیدا شود. در همان حال که بینایی اش تحلیل می رفت و اندامش حس خود را از دست می داد، یک قایق یدک کش از آنجا در حال عبور بود. خدمه،
مارلین اسپایک را از آب بیرون کشیدند و سعی کردند او را در موتورخانه گرم کنند. در
بیمارستان، او به هوش آمد و دوباره از هوش
رفت. دمای او برای ثبت در دماسنجهای دیجیتالی که کف آن تقریباً زیر نود درجه است،
خیلی کم بود. زمانیکه با ماسک در ساحل نشسته بودیم، مارلین اسپایک گفت: "نوعی تنیدگی میان نحوه
کار جهان و احساسات، پس از یک تجربه نزدیک به مرگ وجود دارد. شما به
نوعی می پرسید،ما در اینجا چه می کنیم؟ لیکن نمی توانید آنرا بطور مستمر احساس کنید، زیرا دائماً با واقعیت دیگری مواجه می شوید."
اوایل سال 2013، مارلین اسپایک با صرف نظر
کردن از حدود یک میلیون دلار سهام، توییتر را ترک کرد. (اندرسون یک سال دیگر در این
شرکت ماند.) اندکی بعد، او یک سازمان غیرانتفاعی، با نام اوپن
ویسپر سیستمز را بنیان نهاد و به کار در نسخه های منبع-باز رد فون و تکست
سکیور بازگشت.
مارلین اسپایک
اعتباری برای رشد سیگنال در چشم انداز ده و بیست ساله قائل نیست. وی گفت:
"فکر می كنم بتوان به همان روشی كه ماركسیست ها در مورد تاریخ صحبت می كنند،
به تکنولوژی نگاه كرد، چراکه؛ پویایی و قدرت و اجتناب ناپذیری مخصوص
به خود را دارد." "این چیزی است که اتفاق می افتد و شما با آن حرکت می
کنید." بجای آن، وی چندین عامل را عنوان کرد که منجر به افزایش مجدد توجه به
رمزنگاری شده است، از جمله ظهور دستگاه های تلفن همراه که به مهندسان نرم افزار،
اجماع جدیدی برای آزمایش و گسترش برنامه های چت ارائه می دهد. و در بهار 2013،
اسنودن؛ که در آن زمان پیمانکار آژانس امنیت ملی و کارمند سابق سی.آی.اِی بود،
اطلاعات طبقه بندی شده ای در مورد برنامه های گسترده پایش ان.اس.اِی فاش کرد،
که با داده های کاربر کسب شده از گوگل، فیس بوک،
یاهو، مایکرو سافت ،ای تی اند تی و ورایزن تقویت می شد. فاش کرد که ان.اس.اِی؛ انستیتوی ملی
استاندارد و فناوری (N.I.S.T) را تضعیف
کرده است، یک آژانس دولتی که، از جمله موارد دیگر، دستورالعمل هایی برای رمزنگاری
تهیه می کرده است. استانداردهای رمزنگاری ان.آی.اس.تی شامل
چهار الگوریتم بود که رشته های عددی تصادفی ایجاد می کرد، و برای رمزنگاری داده ها
استفاده می شد. ان.ای.اِی درب پشتی یکی از این الگوریتم ها را ایجاد و آن را ناامن
کرد. مارلین اسپایک گفت: تا آن زمان؛ ان.آی.اس.تی و سایر گروه های کاری "نوعی
انحصار در تعیین آنچه قابل قبول و بنابراین آنچه ممکن بود؛ داشتند." وی آنچه
را که در پی آمد، به مثابه "رنسانس در حال گذار" توصیف نمود.
اُپن ویسپر
سیستمز از یک دفتر زهوار در رفته در شهر
میشِن فعالیت می کرد که یک
سالن ورزشی کراس فیت درست در بالا ی سر آن باعث لرزش سقف می شد. یک حامی مالی به
نام بنیاد آزادی مطبوعات داشت و با بودجه ای اندک و با کمک مالی بنیاد شاتل ورث،
بنیاد نایت و صندوق فناوری آزاد راه اندازی شد و به فعالیت ادامه داد. مارلین
اسپایک محاسبه می کند که در پنج سال اول سازمان، به طور متوسط "2.3 توسعه دهنده نرم افزار تمام وقت" وجود داشتند.
او با ترِوُر پِرین، رمزنگار دیگری، روی پروتکل تکست سکیور کار
کرد. پروتکل های نرم افزاری، توصیفاتی قوی از نحوه عملکرد سیستم ها اند. هدف
مارلین اسپایک برنامه نویسی چیزی سر راست و به اندازه کافی جذاب بود تا سایر سیستم عامل
های پیام رسان مشتاقانه آنرا بپذیرند، و رمزنگاری سرتاسری را به ابزارهای موجود
خود اضافه کنند. در آن زمان؛ پرطرفدارترین پروتکل های رمزنگاری برای برنامه های
تعاملی طراحی شده بودند که همه طرفین را ملزم می کردند به طور همزمان آنلاین باشند.
این پروتکل ها شامل خصوصیاتی مانند "رازداری رو به جلو" بودند: تغییر
منظم کلیدهای مخفی با گذشت زمان، که آسیب پذیری استفاده از یک کلید شخصی را در
تمام مکاتبات رمزنگاری شده اصلاح می کرد. نوآوری تکست سکیور این بود
که این پروتکل ها را تطبیق داده و خصوصیات آنها را برای محیط چت تلفن همراه همتا
سازی کرد؛ که در آن، مکالمات؛ ناهمزمان، طولانی مدت و غیرقابل پیش بینی اند:
اتصالات کاهش می یابند؛ مردم می آیند و می روند. پرین به من گفت، "اکثر سیستم
های قبلی رمزنگاری را در پیش زمینه قرار می دهند: کاربران برای ایجاد و مدیریت
کلیدهای مخفی خود و کلیدهای دیگران مجبور بودند از مراحلی عبور کنند که روند عادی
را دستخوش تغییر می کرد." او و مارلین اسپایک می خواستند که رمزنگاری "سرتاسری"
آنها به قدری نرم و روان انجام گردد که گویی نامرئی است.
اواخر سال 2013، مارلین اسپایک با برایان اکتون، بنیانگذار واتساپ ملاقات و ابراز علاقه کرد که رمزنگاری سرتاسری را به
سرویس پیام رسانی اضافه کند. اندکی پس از آن، در اوایل سال 2014 ، واتساپ توسط
فیس بوک به مبلغ بیست و دو میلیارد دلار خریداری شد. در آن سال، اپن ویسپر سیستمز؛
رِد فون و تکست سکیور را به یک ابزار ارتباطی جدید برای اندروید و آی او اس ادغام کرد و آن را سیگنال نامید.
مارلین اسپایک؛ بیشتر سال 2015 را با سفر به مانتین ویو گذراند و در
آنجا با اکتون در زمینه اجرای پروتکل سیگنال در واتساپ همکاری
نزدیک داشت. اکتون حدود یک دهه از مارلین اسپایک بزرگتر است و به نوعی وجه تقابل
او است: فارغ التحصیل استنفورد که قبل از راه اندازی شرکت خودش در بخش امنیت اپل،
ادوبی و یاهو کار می کرد. او مجذوب نگرش فنی مارلین اسپایک بود.
وی گفت: "این مرد شیک پوش می تواند کارها را با کیفیت و خروجی بالا انجام
دهد." "او به طور طبیعی به دلیل توانایی و مهارت خود به مثابه یک رهبر ظاهر
می شود. فکر می کنم این کار را با آموزش رسمی کمتری نسبت به یک فرد معمولی انجام می
دهد." او همچنین ماهیت کم تر قابل توجه مارلین اسپایک را دوست داشت. وی گفت:
"او فردی بسیار متفکر و وظیفه شناس است." "در شرکت های آمریکایی،
حوادث امنیتی اغلب منجر به آنچه من می گویم از کوره در رفتن و از دست دادن کنترل
شرکت ها؛ می شوند. پسری مثل موکسی به نوعی خونسرد و خود دار است."
منبع:
https://www.newyorker.com/magazine/2020/10/26/taking-back-our-privacy
قسمت اول
قسمت
دوم
قسمت
سوم