هوشنيو تومي هيرو ، شاعر و نقاش ژاپني در سال 1970 در يك سانحه ورزشي از گردن به پائين فلج شد و پس از آن چند سالي را در بيمارستان سپري كرد ؛ جايي كه او ياد گرفت چگونه با قلمي كه با دهانش نگاه ميداشت نقاشي كند يا بنويسد . اگر چه در ابتدا قلمش بسيار ميلرزيد ، اما امروزه اشعار و نقاشيهاي ظريف و زيباي آبرنگ تومي هيرو بيش از ميليونها مخاطب و طرفدار در ژاپن و سرتاسر دنيا دارد .
زادگاه او روستاي ناشناخته آزوما (Azuma) ، يك روستاي كوچك با جمعيتي در حدود 4000 نفر بود . فضاي شاعرانهاي كه با جامه سبز رنگي از كوهستانهای پوشيده از درخت ، آسمان آبي ، گلهاي وحشي چهار فصل و بوتههاي گل سرخ رنگ در برگرفته شده بود .
هنگامي كه موزه تومي هيرو در بهار 1991 براي باز زنده سازي روستا افتتاح شد، در قلب اين چشم انداز زيبا و شاعرانه قرار داشت . به محض اينكه پا در موزه ميگذاشتيد گنجينه آثار او به آرامي به شما خوشامد ميگفت ، آثاري بيتكلف و فروتنانه که از شادي و مسرت و شهامت زندگي در قلب طبيعت بكر سخن ميگويند . در طول ده سال نخست افتتاح اين موزه بالغ بر 7/3 ميليون بازديد كننده از آن ديدن كردند كه اين امر در واقع موزه را در مقياسی بين المللي مطرح ميكرد . براي افزايش امكانات و اينكه موزه از عهدهي پاسخگويي به اين نياز بر آيد ، توسعه موزه در سال 1996 آغاز شد ، اما همچنان مشكل اساسي ازدحام و تراكم بازديدكنندگان در جاي خود باقي بود .
تراكم بازديدكنندگان ، رطوبت و دماي هواي فضاي داخلي موزه را بالا ميبرد و محيط ناخوشايندي ايجاد ميكرد كه تأثير نامطلوبي نيز بر آثار نمايشگاهها ميگذاشت . در نتيجه بازسازي يك ضرورت فوري بود . از آن رو پروژه تحت عنوان يك مسابقه بينالمللي و با سرمايهگذاري مناسبي مطرح شد .
« اين موزه ميبايست با ما از بزرگي و زيبايي زندگي همچون اشعار و نقاشيهاي تومي هيرو صحبت كند ؛ جايي براي خلق دنيايي كه تومي هيرو دائماً به دنبال آن بوده است : زيبايي و لطافت زندگي و دوست داشتن و رساندن اين پيام نه فقط به ژاپنيها كه به مردم همه دنيا : خواسته اصلي بشر در جهان سرشار از اطلاعات و تكنولوژي و مادهگرايي عصر جديد » ايده اصلي برگزار كنندگان اين گونه مطرح شد .
نهايتاً نتيجه قضاوت مابين بيش از 1200 طرح پيشنهادي از 53 كشور دنيا اعلام شد و تويوايتو ، معمار مشهور ژاپني و سرپرست گروه قضاوت طرح پيشنهادي ماكوتو يوكوميزو از ژاپن را به عنوان طرح برگزيده اعلام كرد .
يوكوميزو از آغاز تصوير مشخصي در ذهن داشت ؛ ايده از حباب صابون . غشاء بسيار نازك اما در عين حال نرم چسبنده حبابهاي صابون براي او جالب بود . او همچنين جايي خوانده بود كه دانشمندان و محققان در حال توليد حبابهايي هستند كه هرگز نميتركند ، چرا كه پوسته خارجي آنها دائماً درحال بازسازي و ترميم خود است . در واقع اين روند را ميتوان به دستورالعملهايي تعبير كرد كه موجب پاسخگويي يك نظام (سيستم) مثلاً يك حباب صابون به تغييرات و شرايط در طول زمان ميشوند . پلان معماري صرفاً شامل دايرههايي بود بر اساس كاركردها و سطوح مورد نياز . يوكوميزو به اين حقيقت اعتراف كرد كه هيچ راه حل منحصر به فرد و يگانهاي براي شكلگيري فضاها وجود ندارد و طرح ارائه شده در واقع يكي از راه حلهاي بيشمارِ ممكن است .
اما تلاش اصل در طرح يوكوميزو معطوف به اين امر بود كه كاربرد فضاها نبايد فقط محدود به يك موزه هنري باشد ، بلكه فضا ميبايست بتواند در مقياسها و كاربردهاي متفاوتي ظاهر شود .
فضاهاي داخلي مجموعهاي از تالارهاي دايرهاي شكل به هم پيوسته است . فضاهاي نمايش آثار ، بدون پنجره براي محافظت بهتر از آثار هنري و با رنگهاي نرم و زميني آراسته شدند . ايده فضاهاي داخلي بازتابي از داستان زندگي تومي هيرو بود .
تالار اول كه به آثار دوران آغاز فعاليت هنري او در بيمارستان اختصاص داشت ، تاريك و كم نور و شامل ديوارهايي خاكستري رنگ بود . تالار دوم احساس مثبت بيشتري القاء ميكرد ؛ نورپردازي قويتر و ديوارهايي به رنگ سبز روشن و نهايتاً تالار سوم بزرگترين تالار و به رنگ صورتي گرم بود .
يوكوميزو بر اين باور بود كه اين موزه صرفاً يك گالري هنري نيست ؛ مجموعهاي از نقاشيها و اشعار و خاطرههاست و اتاقهاي خالي از رنگ و يا رنگهاي بی روح پاسخگو نخواهند كرد .
خود شاعر (تومي هيرو) كه در آغاز از طراحي خارج از عرف آرشتيكت مبهوت و نگران بود ، با شكلگيري بنا ، ترديد او به رضايت بدل شد و با تكميل موزه آنرا فضايي خيال انگيز و لذت بخش توصيف كرد .