فراز " ذات تاریک" معمولا برای مفهوم های راز آلودی بکار می رود که جهان ما را تشکیل می دهند. اما اکنون معمار افسانه ای سوییسی پیتر زُمتُر، فردی که پاویون سرپنتین را به روی عموم باز می کند، جوهر تاریک را در هاید پارک در یک ساختمان، بوجود آورده است.کسی که یک شبه صومعه را پدیدار کرده و با فریبندکی یک سوال ساده مطرح می کند:" شما تصور می کنید کجا هستید؟ "
این پاویون یک جعبه ی سیاه است همراه با بام شیبدار یکطرفه که باران را به سمت یک مستطیلِ زیبای سبز در فضای مرکزی که گیاهان در آن کاشته شده و رو به آسمان باز است، هدایت می کند. خیلی از مردم این ساختمان را گیج کننده می یابند، و شاید هم مغشوش. دیوارهای چوبی چندلا با آسترهای زخیم سیاهی پوشانده شده که به صورت تیپیکال در کیف های سیلاژ استفاده می شود؛ اینجا و آنجا، شن در بین سطح و پارچه ی زیر پا پخش شده است.
در اینجا کار خاصی برای انجام دادن وجود ندارد، به جز نشستن بر روی نیمکت آبی چوبیِ پروسی و نظاره ی گل ها برای چند دقیقه، نوشتن یک پیام کوتاه-" وای خدای من، من در یک صومعه کوچک رهبانیِ مِدیاولیست ها هستم"- و بعد آنجا را ترک کنی.
نه تماما، اما ممکن است برای مثال، شما در راهی که زُمتُر در خلق ساختمانی طی کرده که هم موقتی است و هم در عین حال به شدت حال و هوای گذشته را دارد ، انگشت به دهان بمانید.همچنین ممکن است ناگهان متوجه شوید که ذهن شما درگیرِ کوچکترین جزییات در اطرافتان شده است: حس زمختی از آستر مذکور، تاریکیِ دلپذیرِ مجموعه اتاق های روبروی یکدیگر در حیاط، خشونت تعمدیِ بتن در مسیرها ی منتهی به پاویون. این بنا مانند یک صحنه ی نمایش بدون بازیگر و نمایشنامه منتظر شماست.
زُمتُر این پاویون را یک هورتوس کانکلوسوس می نامد- یک باغ محصور و رویایی. این بنا به واقع یک دستگاه حافظه ی معمارانه است. او می گوید:" من به باغ هایی که دیده ام و گمان می کنم دیده ام و یا اشتیاق دیدنش را داشته ام فکر می کنم. مکان های محصور از [احساسِ] صمیمیت،جاییکه من می خواهم برای مدت مدیدی در آن بمانم."
دیروز مسیر اطراف این باغ مملو از دوربین ها، لپ تاپ ها و چهره هایی بود که بی صبرانه در انتظار مصاحبه بودند- یک نسخه پست مدرن از صحنه پایانیِ یک فیلم فاخر در بلوار سانسِت، که در آن امکان دارد زُمتُر با حرارات بگوید:" من برای گرفتن نمای بسته حاضرم، آقای دومیل."
پشت سر زُمتُر، در قلب این سادگی، فضای برانگیزاننده و ماهرانه با گل های مینا، شقایق، یوفوربیا و گل های شمعدانی که هنوز در برابر درخششِ نور خورشید ایستاده اند، خود نمایی می کنند.