در عصر
مدرن سه استعاره اساسی ازعلیت انسان وجود دارد: نژاد، جمعیت و ژن.
هرکدام؛ مخالفان، منتقدان و نویسندگان یوتوپیایی یا دیستوپیایی خود را
دارند. هر یک؛ دانشمندان مختص به خود را دارند که درگیر جایگزینی های برگرفته از
سازمان اجتماعی هستند و روند تولید شواهد را تحت الشعاع قرار داده و تامین می
نمایند. هرکدام نیز ایدئولوگها و کارآفرینان اخلاقی خود را دارند.
علیت
نژادی اعتقاد دارد که اختلافات انباشته شده فرهنگی به نوعی ریشه در خون دارند.
همین نوع دسته بندی نژادی می تواند حتی در میان ترقی خواهان ترس از
اختلاط نژادی را ایجاد نماید. هاراوی:
"به نظر می رسید تکامل زبان، پیشرفت تکنولوژی، کمال بدن و پیشرفت اشکال
اجتماعی همان جنبه های علوم بنیادی انسانی باشد. این علم کاملاً فیزیولوژیکی و
سلسله مراتبی، ارگانیسمی و جامع، ترقی خواه و تکاملی بود." (MW233)
پاسخ متداول،
مجموعی از تلاش ها برای دسته بندی و توصیف نژادهاست که به نوعی سلسله مراتبی ترسیم
شده اند. تفاوت فرهنگی یا قدرت به تجلیاتی از نظم طبیعت بدل می گردد.
هاراوی: "جای تعجب نیست که سرشت جهانی برای کسانی که خالقان و
ذینفعان آن نبوده اند؛ موجودیتی کمتر جذاب بوده است."
(MW237)
به آن می
توان اضافه نمود که وسوسه غلبه بر سرنوشت فرضی بیولوژیکی نژادی، بواسطه جدا سازی
همه جانبه موجود اجتماعی از موجود بیولوژیکی،
همچنان یک وسوسه قدرتمند است. این امر؛ اثر جانبی ناگوار قطع ارتباط تفکر انتقادی
از بیولوژی تفکر به مثابه یک تکنو-علم با توانایی های قدرتمند و شاید در حال تزاید
برای خلق روابط نابرابر جدید در راستای تولید و بازتولید زیستی است.
در حالی
که تبعیضات نژادی رایج همچنان وجود دارند، جایگزینی نژادی برای انواع دیگر تفاوت
ها در علوم بیولوژیکی باقی نمانده است. در سالهای پس از جنگ، پس از سرنگونی بیولوژی
نژادپرستانه نازی ها و در پی روشهای تحقیق جدید، استعاره بنیادین علیت جمعیتی در
جای خود پدید آمد. جمعیت؛ گروهی نیمه نفوذپذیر درون یک گونه است. امکان دارد در یک
جمعیت تفاوت زیادی وجود داشته باشد. با این وجود ممکن است هرکدام مخزنی باشند حاوی
سازگاری هایی کم و بیش موفقیت آمیز.
جمعیت در
یک سلسله مراتب گونه ای یا مجموعه ای نیست.
هرکدام در محیط های متغیر در حال تغییر دایمی اند. این
تغییر غامض ناشی از سلسله مراتب همان گونه های مشابه خود است، جاییکه
آمیزش نژادی موارد کمتر زیست پذیری را به سوی یک روش دیگرگون برای تشخیص تفاوت و شباهت بوجود می
آورد. جمعیت از منظر داخلی متمایز است اما از
منظر رسمی در ارتباط با یکدیگر مشابه.
جمعیت تبدیل به یک چهره اصلی در سنتز مدرن
شده، که طبیعت گرایان ، متخصصان ژنتیک و تجربه گرایان را در نوع جدیدی از علم و
فرهنگ بیولوژیکی گرد هم آورد. هاراوی: "این یک
انسان گرایی علمی بود که بر انعطاف پذیری، پیشرفت، همکاری و جهان گرایی تأکید می نمود."
(MW238) و با زبان نژادی و خون دگرگون شد. این امر بر ماهیت انعطاف پذیر و قابل تغییر و تحول شرایط انسانی و
ظرفیت تغییر آن از طریق آموزش تأکید می کند. انسان می تواند از لحاظ اجتماعی خود
سازنده باشد. تمایزات واقعی در قدرت، مانند رابطه استعماری،
توسط آنچه باید، حذف می شوند: "خانواده بشری"
چالش های سازمانی سرمایه داری پسا جنگ
مسئله محدودیت های ماهیت تطبیقی انسان را در دستور کار قرار داده است. مطالعات
اولیه به راهی برای انجام آزمایشها و تئوریهای ساختاری با هدف سازگاری انسان با
افزایش پیچیدگی تکنیکها و سازمانها بدل شد.
نخستی سانان یک سوژه تجربی بودند که می
توانستند در مورد تکنیک های تنظیم تمایلات جنسی و قدرت در دنیای مدرن برای انسان نخستین نیز بینش خود را ارائه دهند.
تکنولوژی ها و روش های درمانی به جای سرکوب کردن میل و یا اراده به
قدرت، می توانند به تطبیق انسان نخستین کمک نمایند.
این یک قدم کوچک است از مطالعه رفتارهای نخستی سانان گرفته تا هورمون
هایی که ظاهراً آنها را تنظیم می کنند، و سپس به ساخت یک تکنو-علم مداخله ای در
تنظیم هورمونی تمایلات جنسی نخستی سانان -بویژه انسانها- می پردازند.
قرص
ضد بارداری در اینجا داستان موفقیت آمیز تکنو علم است.
علیت جمعیت، خانواده پدرسالار را پذیرفتنی
نمود. اسطوره خاستگاهی آن از شکارچی است.
مردی که تصور می شود سازنده ابزار، مخترع سازمان های پیشرفته اجتماعی
و از این رو زبان است، این مرد کنجکاو است، یک کاووشگر، در حالی که زن همچنانکه
فرزندش را شیر می دهد؛ خانه داری و رفت و روب نیز می کند. این نقش در بعضی موارد به
دلیل نتیجه کار محققان فمنیست، توسط زن گرد آور نسبتاً با تاخیرتکمیل شد.
هاراوی توجه ویژه ای به نقش مطالعات میدانی
در مورد جمعیت طبیعی نخستی سانان در مشروعیت بخشی به برخی عناصر داستان خانواده
بشری داشته است. شکل های رئیس خانواده، تقسیم جنسیتی کار، زن تحت فشار مسئولیت فرزندپروری،
همه به مثابه شکل های جایگزین از علم به فرهنگ
در حال نقل و انتقالند. هاراوی بر اساس مطالعه استعاره پایه اقتصاد زیستی،
انتقاد خود را بر مبانی لیبرالیسم پساجنگ آمریكا شدت می بخشد.
بهترین دوره لیبرالیسم؛ آن زمان بود که برای غلبه بر اثرات سترون مقوله نژاد، چه در علم
و چه در فرهنگ تلاش می نمود. هاراوی می
خواهد از آن خصیصه فراتر رود. "من معتقدم که این ظرفیت قابل تکثیر یکنواختی،
در برائت قابل سرزنش تاریخی اش، دارای بار قدرت؛ نه
فقط من، که افرادی مانند مرا شکل می دهد؛ افرادی لیبرال، علمی و ترقی
خواه..." (MW242)
مشکل خانواده بشری
لیبرال این است که "آنچه در چارچوب یک داستان تولید مثل خانوادگی جای نگرفته،
سرانجام انسانی تلقی نمی شود. برای همه ... تأکید بر تفاوت، درواقع دستور زبان
بی تفاوتی است، یا تکثیر یکنواختی." (MW242) یک علیت عملکردی حاکم است: آنچه
زنده می ماند کاربردی است. آنچه کاربردی ست زنده می ماند.
خانواده بشری لیبرال جای خود را به
"ژن" خودخواه "نئولیبرالیِ" زیست شناسی اجتماعی و استعاره
پایه ای علیت ژنی داده است. رژیم
جمعیت به مثابه واحدهای بدنی فردی تفکری و گروههای اجتماعی آنها پنداشته شد.
این ژن به یک کد کنترل کننده تبدیل می شود که از بدن و گروه برای
اهداف خاص خود استفاده می کند.
استعاره علّی هنوز کاربردی است، اما واحدی که در آن اعمال می شود
اکنون مولکولی است: ژنی که زنده مانده، کاربردی ست زیرا عملکرد ژن (کار ژن)، زنده
ماندن است. "ژنهای من، مال خودم، سرمایه گذاری من، آینده من. این مفهوم
بسیار دقیق تری از سرمایه دار (کاپیتالیست)
است." (HLL152)
چنین علمی نه تنها
محصول طبیعی سازی قطعی اقتصاد مبادله ای می باشد بلکه تکنولوژی قدرتمندی است که خودِ
ژن را به مثابه مصنوعی در پایگاه داده تولید می کند. هاراوی: "چیزی عجیب برای ژن
پایدار، دوستدار خانواده، مندلی (کروموزومی) هنگام ورود به بانک اطلاعاتی رخ داد."
(MW244)
این ژن به یکی از واحدهای پول رایج عصر
"داده های بزرگ" تبدیل می شود.
ژنومیک و انفورماتیک ادغام می گردند.
این ژن می تواند در انواع مختلفی از رسانه ها وجود داشته باشد؛ از نرم افزارها گرفته تا
خیس افزارها و برخی دیگر که در این میانه جانمایی می شوند.
طبیعت فقط بر بنیان نهادن علیت اقتدارگرایانه سلسله مراتب نژادی یا
خانواده های پدرسالار تکیه ندارد، بلکه علیت مبادله ای اموال را نیز به شکلی تام
به وجود می آورد.
پایگاه داده های ژنتیکی به طور هم زمان در
مورد ژن های افراد خاص، و همچنین زیر واحد های آن کد در یک سو و در سویه دیگر، در
مورد وجود نوعی ما است. طراحی
چنین بانک اطلاعاتی آنچه را که می توان مقایسه نمود؛ نوع کارهایی راکه می توان به راحتی انجام داد؛ شکل می دهد، اما در
عین حال ژن به چیزی جدا از یک کلیت بدل می گردد و پویایی خاص خود را دارد. در همین
حال؛ رشته های فرعی علوم زیستی، مانند ژنتیک یا زیست شناسی جمعیت، آغاز به انشعاب می
نمایند و در اطراف دستگاه ها(آپاراتوس ها)، پرکتیس ها و ابژه های دانشی بسیار متمایز
از هم، ادغام می گردند.
ساختمان این ژن به مثابه
یک تکنو-علم؛ تنها مؤلفه ای درون یک تغییر وضعیت مهم در چارچوب پرکتیس های جایگزینی بین
سطوح سازمانی است. هاراوی: "دانشمندان قرن نوزدهم از نظر ماتریالی، ارگانیسم را به
مثابه یک "سیستم کار" می دانستند که توسط دسته
بندی سلسله مراتبی کار ساخته شده است، و یک سیستم انرژی زا که از پول ها تغذیه می
شود و از قوانین ترمودینامیک پیروی می کند. برای ما؛ جهان زیستی به یک فرمان، کنترل، سیستم ارتباطات و سیستم
هوشمند بدل شده است... در محیطی که استراتژی های انباشت انعطاف پذیر را طلب می
کند. برنامه های حیات مصنوعی و
همچنین برنامه های زندگی مبتنی بر کربن از این طریق کار می کنند. بنظر می آید این مسائل در مورد استعاره و بازنمایی هستند، اما درواقع آنها بسیار بیشتر از این چیزهایند." (MW97)
ایدئولوژی؛ مولد است. تغییر جهت از سازمان فکری به مثابه سیستم های
انرژی به تنهایی به سوی ترکیبی از سیستم های انرژی و اطلاعاتی، نه تنها انواع
جدیدی از علم و تکنولوژِی و قدرت را توانمند می سازد بلکه فضایی را برای نقد آنها
می گشاید. جالب است که برخی از سبک های جدید مولد جایگزین
ایدئولوژی و دانش ممکن است دیگر به اندازه شیوه های الگوریتمیکی، مانند نوعی نرم
افزار از (لف مانوویچ) ویا پایگاه داده دانشی (هیروکی آزوما) ؛
استعاره ای نباشند.
هاراوی کد ژنتیکی و
کد رایانه ای را نوعی جدیدی از فتیشیسم می داند که تا حدودی با نسخه های قدیمی
مارکسیستی و فرویدی قابل خواندن اند. ممکن است شخص آن را فتیش برنامه ای بنامد، نوع جدیدی ازعلیت کدی، که
علیت ژنی فقط یک نمونه از آن است. این موضوع تحت هیچ عنوان بطور کامل به علیت اقتدارگرایانه یا مبادله ای؛ تقلیل پذیر نیست،
اگرچه ویژگیهای هر دو را دارد.
منابع:
PV Donna Haraway, Primate Visions (Routledge 1990)
MW Donna Haraway, Modest_Witness@Second_Millennium (Routledge
1997)
HLL Thyrza Goodeve, How Like a Leaf: An Interview with Donna
Haraway (Routledge, 1999)
HR The Haraway Reader (Routledge, 2003)
SCW Donna Haraway, Simians, Cyborgs and
Women (Routledge 2013)
Originally published at Public
Seminar
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم