یتام جین
بازدید ساختمانی از یتام جین مکمل خوبی در کنار بازدید از
ساختمان گوجرال (سفارت بلژیک) است: هر دو
نشان می دهند چگونه معیارها (مورد اشاره در قسمت اول) می توانند در جهت خلق کردن و
معماری ای مورد استفاده قرار گیرند که
ریشه در سنت دارد و در عین حال معاصر است.
یتام جین با تکیه بر فرهنگ شهر بمبئی،
بدلیل ساختمان های راجستانی اش شناخته شده که در ساخت آنها بطور مشخص از مواد ساختمانی و مهارت های محلی استفاده کرده است. موسسه
تحقیقات توسعه ایندیرا گاندی (IGIDR) که اکنون (اشاره به سال
انتشار مقاله 1987) در گورگان
در حال تکمیل است، نه تنها این روش را ادامه می دهد، بلکه نشان دهنده توانایی جین
در نمایش طیف کاملی از معیارها، جهت دستیابی به یک معماری خوب منطقه ای است. چیره
دستی او به ویژه دراین پروژه بسیار چشمگیر می باشد، زیرا او مصمم است ساختمانی بسازد
که نه تنها با توجه به مواد و طراحی، به ویژگی های محلی توجه داشته باشد، بلکه با "تصویری که نشان دهنده" تمام هند است، از
"اهمیت ملی" نیز برخوردار باشد. به دلیل وضعیت و اهمیت ملی
مؤسسه، این بُعد، حاکم بر طرح جین بود.
تصمیم مبتنی بر ایجاد ساختمانی
با اهمیت ملی، در حالی که با تکیه بر و پاسخ به رویکردها و سنت های ساخت و ساز محلی است، آزادی عمل گسترده ای در انتخاب
تصاویر شبیه سازی شده و استعاره ای به جین می دهد. بنابراین ورود به در
اصلی مانند ورود به دروازه شهر از کنار
دیوار شهر یا ورود از طریق درِ معبد است. این
شباهت ها مورد پسند جین قرار دارد، شاید "واضح نباشد اما مربوط به هند است." حین ورود
به ساختمان از نور به تاریکی می رسید، احساس اولیه مانند ورود به یک غار یا معبدی
هندی ست یا آنچنان که جین می گوید: از امری شناخته شده به امری ناشناخته. جین منبع
الهامات خود را معابد غارمانند باستانی که
در نزدیکی الفنتا و جوگشواری واقع شده،
ذکر کرده است. طی مسیر از طریق ساختمان نیز یک تجربه معبد مانند است: تکامل شخصی، حرکت
به سمت حریم داخلی دفتر رئيس، کاربر
را به سوی بخش بالاتر سایت هدایت می کند و
حرکت به سوی منبع نور، به انتهای بازِ طاق های قوسی و راهرو های ستونگاهی، جین می
گوید: شبیه سقف طاقی در معابد غار مانند. از آنجا که کاربران از حیاط ورودی
وارد و به سمت ساختمان می آیند مسیری مارپیچی توسط جین به منظور "فیلتر
کردن" کاربران ساختمان در نظر گرفته شده است. همانطور که او می گوید:
"این طرح مانند یک دست است -کف دست منطقه ای مشترک است: حیاط، انگشتان؛ شاخه
هایی برای کاربری های متفات". البته این
آنالوژی الهام گرفته از ماندالا ست که نماد تانتری باستانی را جهت مرتب
سازی فضای مقدس و نامقدس توامان جهت ایجاد مجموعه ای از محوطه های متحدالمرکز،
معمولا دایره ای، صرفا جهت معرفی فضای آغازگر، دسترسی به فضای داخلی یا حریم برای کسانی که در قدرت اند -در این مورد دفتر رئيس-،
بکار می گیرد.
ماندالا در درجه اول تصویری
هندویی و بودایی است، اما جین در بکارگیری فرم های ادیان دیگر تردید نمی کند. در
مؤسسه، به فضاهاي تکه ایِ مغولی و باغ هندسي (همراه با فرم های طبقاتی مانند بخش
طبقاتی معبد خورشید مدهارا) ارجاع داده می شود، اما، همانند ماندالا، اين
منابع خیلی دقیق و پر از جزییات نیستند.
جین می گوید: "هندی بودن از لباس نمی آید، بلکه به احساس و حس تفکر است."
احترام به آب و هوای گرم و ماهیت این سایت (درلبه منطقه شهری بمبئی و
هم مرزی با یک حلبی آباد بزرگ و دائمی) نیروهای اصلی در تکامل طراحی هستند.
ایوان های وسیع سایه افکن به کل ساختمان هایی که از طریق راهروهای پر پیچ و
خم طاقی با یکدیگر در ارتباط اند؛ متصل می شوند. ساختمان ها همانطور که جین
جانمایی کرده است نفوذپذیرند، تا تهویه صلیبی افقی و عمودی گشوده ای ایجاد نمایند. کلنی حلبی آباد اسکواتر از طریق خلوص مشخص
بنا در ارتفاعات که مستقیماً به توده پراکنده کلونی نگاه می کند؛ مورد تصدیق بنا قرار
می گیرد.
اما خیره کننده و غیرمعمول ترین بخش، کنترل خورشیدی کنش پذیر نماهای خارجی دو پوسته جین است. طرز کار آن؛ همانطور که جین می گوید مانند بکارگیری یکی دیگر از آنالوژِی
کالبدی، "پلک ها"ست و این اجازه
را می دهد که طرح و نما به طور مستقل سازماندهی شوند به طوری که قرار دادن پنجره
ها در اتاق ها یک منطق را دنبال می کند در حالی که از بیرون، دیوار از طریق پنجره
ها در مکان هایی که به نظر درست جانمایی شده اند، شکافته شده است. این فرم
که منجر شده دیوار دکوراتیو بیش از یک آرایه تصادفی عملکردی، گشودگی ها را مسدود سازد،
تاثیر بسیار زیادی در دید اتاق ها ندارد، اما جین می گوید: "کار فوق
العاده اقلیم گرایانه ای ست" و پیشرفتی در(پیش آمدگی سقفی) Chhaja یا
Jaali سنتی (کتیبه
های پیش آمده) به دلیل اینکه نه تنها بر روی گشودگی های پنجره ها سایه می اندازد
بلکه جریان هوا را مجراهای ورود هوا هدایت می کند.
مصالح ساختمانی محلی فقط به دلایل تداوم بصری با ساختارهای موجود نیست
که توسط جین استفاده می شود، بلکه به دلیل حمل و نقل بسیار گران در هند است. و حتی اگر مواد از جایی دیگر آورده شوند، کیفیت، تفاوت چندانی با نوع محلی ندارد. استفاده از
فولاد در مقیاس وسیع، به دلیل قیمت بالای آن، گزینه به صرفه ای نیست و حتی چوب به
طور فزاینده ای کمیاب و گران است. مواد معمول در این ساختمان، بتن، سنگ و آجر محلی هستند.
(اغلب در سایت ساخته می شوند)، این انتخاب محدود می تواند به شاهکارهای ابتکاری
قابل توجهی در طراحی طراحان، معماران و مهندسان هندی منجر شود. همانطور که مهندس مشهور مهاندرا راج می گوید، "در هند
اکثر عناصر در سایت ساخته شده اند -هرچیزی به لحاظ ساختاری امکان پذیر است، اما
اغلب توسط روش های مخصوص به خود به دست می آیند."
در مؤسسه جین، دو نوع سنگ محلی (که یکی از آنها هنگام خاک برداری سایت استخراج شده) برای هر دو
کار ساختمانی و نما به کار گرفته می شود. سنگ نما
(نه آنی که از سایت استخراج شده) با یک ساختار ترکیبی از قاب بتن آرمه با میانقاب پانل
آجری اجرا شده است.
نیروی کار، همانطور که در هند معمول است، عمدتا از روستاییان تشکیل می
شود که یا به دلیل خرابی محصول مجبور به ترک زمین شده اند یا در فصل های
غیر تولیدی کشاورزی بر روی ساختمان کار می کنند. نتیجه استفاده از این
نوع نیروی کار این است که کل خانواده در سایت زندگی می کند با بچه هایی که در حال
گردشند و زنانی که حداقل به اندازه مردان سخت کار می کنند.
ساخت و ساز در هند بسیار تحت تاثیر نیروی کار است و این افراد هستند که نیروی کار را فراهم می کنند
حتی با ماشین آلات پایه که بندرت مورد استفاده قرار می گیرند. به نظر می رسد، در
اینجا یک معادله مالی ساده وارد بازی می شود: دستمزدهای ساعتی تا سطحی افزایش می یابند که استفاده از
ماشین ارزان تر از گروه کارگران شود، سپس یک ماشین خریداری خواهد شد. اگر این اتفاق بیفتد، بسیاری
از مردم نه تنها از کار عقب مانده خلاص می
شوند، بلکه بطور کلی از کار هم برکنار می گردند. این روند منجر به
رهایی انسان از کار پرزحمت فیزیکی افراطیِ منجر به بیکاری می شود. این یکی از
مشکلات فراوان اروپای قرن نوزدهم است که هند با آن روبرو خواهد شد و همانطور که به سمت صنعتی شدن بیشتر حرکت می
کند، می بایست خود آن را حل نماید.
بیشتر کارکنان ماهر سایت، مانند گچکارها، اغلب نیروی تمام وقت صنعت
ساختمان هستند، اگرچه آجرچین ها و بناء ها معمولا باتجربه هستند ، کارگران فصلی چندان ماهر
نیستند. افرادی که در انتهای ساخت و ساز اضافه می شوند–برق کاران و چوب
کاران- در یک دنیای جداگانه ای حرکت می کنند و همواره بطور ثات تمام وقت اند.
رومی خوسلا می گوید: این سیستم ساخت و ساز، که برای ساخت حتی برج های بمبئی و
دهلی نیزبه کار می رود، (و تا همین اواخر به طور کلی بدون حتی جرثقیل ها، گاها با
اجزای بتنی پیش ساخته سنگین حمل شده که توسط یک زنجیر عمودی انسان عبور داده می شد) دارای مزایا و معایب آشکار ی
ست که زمان ساخت را سه برابر طولانی تر از غرب می کند. همانطور که راج روال
می گوید: "ما می توانیم چیزهایی را در اینجا انجام دهیم که شما در غرب نمی
توانید، به دلیل منابع نیروی انسانی که ارزان و در دسترس است، بنابراین تنوع و
پیچیدگی طرح و غیره گران تر نیست، زیرا هر چیزی باید به صورت انحصاری ساخته شود
تا بتواند به همان اندازه متفاوت باشد." همزمان
با این، از آنجا که اصول اقتصادی تولید انبوه، بکار گرفته نمی شوند، پولی با مشخص ساختن
جزئیات تکراری، ذخیره نمی شود، این لزوما یک مشکل نیست. اما یک
مشکل واقعی در سیستم صنایع دستی (کار با دست) این است که کار اغلب بیشتر با محوریت
دست انجام می شود تا هنر و صنعت و مهارت. همانطور که رومی خوسلا می
گوید: "همه چیز می تواند با دست ساخته شود، اما امکان دارد دقت کمی در ساخت آن بکار
رود."
دلایل متعددی وجود دارد که نیروی کار نسبت به فرایند ساخت احساس بیگانگی داشته باشد. آنها هرگز اهداف
معمار را درک نمی کنند، نمی دانند و یا احساس وابستگی به ساختمان هایی که در ایجاد
آن سهیم اند؛ ندارند، زیرا از واقعیت محیط کالبدی شان خیلی دور است. به هر علت، این
نیروی کار عجیب، موجب تداوم کاستی ها در صنعت ساختمان هند می شوند: عدم پرداخت کار، دقت ضعیف در جزئیات و
نادرستی نحوه ساخت و ساز. این آخری می تواند توسط یک طراح متفکر اصلاح شود و یا
حداقل کاهش یابد. جین درباره "اتصالات پنوماتیک" ش
در موسسه گاندی بین گالری ها و ساختمان اصلی صحبت می کند که می توانند اشتباهات
غیر قابل اجتناب ساخت و ساز را با توجه مهارت های نیروی کار اصلاح نمایند. او برای
جبران نوسانات در فواصل افقی و عمودی بین گالری ها و سطوح کف، تقاطعی را به مثابه عزیمتگاه مراحل طراحی کرد، اختراعی با الهام ازشاید
مراحل بدقت طراحی شده و جانمایی شده در فاطرپور سیکری که سطوح مختلف را بهم مرتبط می سازند،
"در چهار مرحله ساخته شده و گاهی
اوقات شش مرحله". یکی دیگر از
نتایج فقدان نیروی کار با مهارت های ساخت و ساز متعارف، در قسمت غربی از بخش های
تخریب شده سایت نمایانگر است. دیوارهای آجری تازه ساخته شده توسط برق کار و
لوله کش برای نصب مجرای سیم ها و لوله ها تخریب
شده اند. جین می گوید: "همپوشانی بسیاری در تفکر ما و به همین ترتیب در کار
ما وجود دارد، خوب ساختن کم هزینه است، قطعا کم هزینه تر از تلاش برای درست کردن
خرابی های بنایی که بی کیفیت و بی دقت ساخته شده اند، زیرا طرح
ها برای کار دقیق و پرجزییات مورد استفاده قرار نمی گیرند." عملی عجیب
و غریب، اما هیچ آسیب جبران ناپذیری به ساختمان وارد نمی سازد اما فقدان جزئیات و ضعف، می تواند باعث از افت شدید کیفیت شود و این کار را انجام نیز می دهد. این
موضوع تنها بدلیل کارگران غیر ماهر و بی
انگیزه و یا اقتصاد فلج ساخت و ساز یا مصالح ساختمانی نامرغوب نیست: اینها همه بخشی از بازی اند، اما مشکلات دیگری همچون فساد در همه
سطوح وجود دارند (هرچند، بدون شک، همه نگران فساد نیستند) و تصمیم به معرفی زیبایی
شناسی ماشینی در معماری هند در نبود ماشین آلات. آنچه
مسلم است؛ جزئیات بی نظیری توسط هنرمندان هند در این قرن بدست آمده است،
مانند: جزییات سنگ تراشی در ساختمان های دهلی نو در لوتینز، آجرکاری کلیساهای دهلی از آرتور شوسمیت، یا موسسه
مدیریت هند در احمدآباد از لویی کان، یا جزئیات بتنی مرکز بین المللی هند از جی. اِی.
استین در دهلی
نو. بطور مسلم؛ این مشکلی ست که حرفه معماری هند می بایست با
بیشترین سرعت ممکن حل نماید.
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم