در ژوئیه 1793،
فیلادلفیا پایتخت آمریکا درگیر مرض تب زرد شد. این اپیدمی به مدت سه ماه شهر را فلج
کرد و یک دهم جمعیت، یعنی حدود 5000 نفر را به کام مرگ کشاند. خیابانها پر از
اجساد شده و افراد در حال مرگ بدون مراقبت رها شده بودند. بسیاری از فیلادلفی ها
که از عفونت وحشت داشتند، خود را در خانه های خود حبس کردند. برخی سعی کردند با شلیک
باروت به هوا ویروس را دفع کنند -تصور می شد تب زرد توسط بخارات مضر منتقل می شود.
هزاران نفر از شهر گریختند، از جمله قهرمانان ملی مانند جورج واشنگتن و توماس جفرسون.
این اعضای جامعه آزاد آفریقایی-آمریکایی فیلادلفیا بودند که به
جلوگیری از فروپاشی شهر کمک کردند. هنگامی که شهردار مردم را به پرستاری از
بیماران، جمع آوری اجساد و حفر قبرها فراخواند ، زنان و مردان فقیر سیاهپوست پاسخ
دادند و با اینکار خود را در معرض خطر و آسیبی سترگ قرار دادند. آیزاک هستون، که
به تب زرد مبتلا شده بود، اندکی قبل از مرگ نوشت: "نمی دانم اگر سیاه پوستان
نبودند، مردم چه می کردند، چرا که پرستاران کلیدی آنها هستند."
هنگامیکه اولین بار در آپارتمان خودم در فیلادلفیا
قرنطینه شدم، به فاصله کمی از بیمارستانهای شهر، در مورد این پرستاران قرن هجدهمی
مطالبی خواندم. دو قرن بعد، بیماری تغییر
کرده اما داستان تغییر نکرده است. اکنون؛ مانندگذشته، سهم نامتناسبی
از کارکنان مشاغل ضروری شهر، سیاه و فقیر هستند -پرستاران، تکنسین ها و رانندگان تحویل
کالا که شهر را در حالیکه بسیاری از ما در خانه های خود هستیم، پویا و زنده نگه
می دارند. اکنون،
مانند آن زمان، این ویروس مسری بیشترین آسیب را به این مردان و زنان وارد کرده است:
بر اساس داده های دولت محلی، میزان موارد ابتلاءکووید -19 ثبت شده در میان
فیلادلفی های سیاه پوست، تقریباً دو برابر بیشتر از موارد سفیدپوست است.
اپیدمی ها مانند جنگ،
نابرابری های جامعه را آشکار می سازند. هر دو شیوع یادآوری می کنند که تا
چه اندازه تجربه ما از بیماری با درآمد و
نژاد ارتباط دارد، آگاهی ای که پس از مرگ جورج فلوید، -یک آفریقایی-آمریکایی
غیرمسلح، که اوایل سال جاری بدست یک افسر پلیس سفیدپوست به قتل رسید- به
اعتراضات علیه نژادپرستی در سراسر آمریکا و فراتر از آن دامن زد؛ پی آیند و
نشانگراین موضوع است.
از این منظر، بازتاب هایی از داستان فیلادلفیا در اپیدمی حال
حاضر قابل توجه اند.
جامعه آزاد سیاه پوستان
فیلادلفیا در اپیدمی سال 1793 می توانست انتخاب کند که بیرون از گود باشد. تعداد
آنها کم بود - حدود 2500 سیاهپوست در این شهر زندگی می کردند، بسیاری از آنها آزاد
بودند -و بیشتر آنها دور از اسکله ها زندگی می کردند، جاییکه پشه های تب آور
متمرکز شده بودند.
این گروه جدا از بقیه مردم
باقی مانده بودند. تنها
13 سال قبل، قانونگذار پنسیلوانیا قانون لغو تدریجی برده داری را تصویب کرد
که بر اساس آن واردات بردگان ممنوع شده
بود اما این قانون در کوتاه مدت متوقف شد. سیاه پوستان آزاد فیلادلفیا در مورد
آینده خود اطمینان نداشتند و از سویی زندگی در کنار برده های آزاد شده مورد
قبول بسیاری از سفیدپوستان نبود.
با این وجود، وقتی ندای کمک
آمد، دو مرد سیاه پوست پیش آمدند. آبسالوم جونز و ریچارد آلن -عکس بالا- هر دو
کشیش کلیسا بودند که در وضعیت بردگی متولد شده و آزادی خود را خریدند. تا سال 1793 آنها بخشی از طبقه
متوسط سیاهپوست این شهر محسوب می شدند: آلن کسب
وکار موفقیت آمیزی را اداره می كرد و جونز به عنوان دفتردار برای استاد
سابق خود مشغول بکار بود. آنها
همچنین متعهد به دفاع از برابری نژادی بودند و تمام تلاش خود را برای
آفریقایی-آمریکایی ها در فیلادلفیا انجام دادند، از جمله تأسیس یک سازمان امدادی
بنام انجمن آفریقایی آزاد.
جونز و آلن پس از ملاقات با
شهردار، سایر آفریقایی-آمریکایی ها را بسیج کرده و آگهی هایی با پیشنهاد کار به
عنوان پرستار، جمع آوری اجساد و کار در
گورستان را در روزنامه ها چاپ کردند. این کارها دلخراش و آسیب زا بودند. تب زرد می تواند منجر به خونریزی،
استفراغ و خونریزی داخلی شود و کسانی که به معالجه بیماران می پرداختند صحنه های
جهنمی وحشتناکی را شاهد بودند. جونز
و آلن بعدها افرادی را که بر زمین افتاده بودند؛ به یاد می آوردند که در خون غوطه ور بودند. آنها
نوشتند بیماران آنقدر دچار هذیان می شدند که پرستاران برای جلوگیری از فرار یا
"شکسه شدن گردن" مبتلایان مجبور بودند گاهی اوقات آنان را مهار کرده و
دست و پایشان را ببندند.
آمریکایی های آفریقایی تبار
با مراقبت از بیماران سفیدپوست بیشماری، سهم قابل توجهی در تلاش ها ی امدادی
داشتند. یک پرستار سیاه پوست، آن ساویل، در خانه ای روستایی به نام بوش هیل، که به
بیمارستان موقت مبتلایان تب زرد تبدیل شده بود، هدایت اقدامات را بر عهده داشت. بر حسب تخمین خودشان، جونز و آلن -که بسیاری از معالجات را تحت دستور پزشک سفیدپوستی به نام بنجامین راش انجام دادند- جان صدها نفر از انسانهای رنج دیده را نجات دادند. بعدها برخی از روشهای
درمانی راش بی اعتبار می شوند، مانند خونریزی و پاکسازی. موارد دیگر، مانند دادن آب به
بیمارانی که دچار کم آبی شدید شده بودند، موفقیت و اعتبار بیشتری کسب کردند. خدمات در
اینجا متوقف نشدند. گورکن های سیاه پوست به دفن مردگان و بیرون بردن آنها از مکان
های عمومی کمک کردند، که به نوبه خود در بررسی شیوع بیماری و برقراری نظم عمومی یاری
رسان بوده است.
هزینه این کار بالا بود و
آفریقایی-آمریکایی ها را به سمت مناطق آلوده شهر سوق داد. یک افسانه مشهور نقل می شد مبنی بر
اینکه سیاه پوستان از تب زرد مصون هستند، که به سرعت نادرستی آن اثبات گردید. طبق گفته جونز و آلن، حدود 300
آفریقایی-آمریکایی در سال 1793 به خاک سپرده شدند که بیش از چهار برابر افزایش مرگ
و میر نسبت به سال قبل بوده است.
قدرشناسی شایسته ای در
برابر این فداکاری ها صورت نمی پذیرفت. در چندین مورد، پرستاران سیاه پوست آلوده از محل
زندگی سفیدپوستان، که محل کار آنها مسوب می شد، بیرون رانده و در خیابان ها سرگردان شدند. شایعاتی نیز منتشر شده بود مبنی بر
اینکه آفریقایی-آمریکایی ها مسئول شیوع این بیماری هستند: یک ناظر سفیدپوست اینگونه
توصیف کرد که "زنگ خطر قابل توجه آن است که آگاه باشیم سیاه پوستان، سم را
در پمپ ها قرار داده اند".
از جمله کسانی که موج نژادپرستی
را برانگیختند، متیو کری، نویسنده برجسته ایرلندی بود. وی در نوامبر 1793 نوشت:
"تقاضای زیاد برای پرستاران فرصتی برای تعهد شغلی فراهم كرد، كه بسرعت توسط پست ترین سیاه پوستان تصاحب شد"، وی گفت: "آنها برای رسیدگی در یک
شب؛ دو، سه، چهار و حتی پنج دلار دریافت می کردند، درحالیکه كه با یك دلار هم
اینکار قابل انجام بود. برخی
از آنها حتی در حال غارت از خانه های
بیماران دیده شدند." متن وی در مورد
شیوع، در جهت بخشی به افکار جامعه موثر واقع شد و منجر به تقویت تعصب نسبت به کارگران سیاه پوست
فیلادلفیا گردید.
اپیدمی ها، از مرگ سیاه تا ایدز، اغلب منجر به طغیان نفرت
علیه گروه های حاشیه ای می شود. وقتی
رنج و مرگ غیر قابل درک به نظر می رسد، مردم می خواهند کسی را سرزنش کنند و غالباً
به گروه هایی روی می آورند که از قبل نسبت به آنها وحشت داشته یا از آنها بیزارند.
در میان مرگ و تبعیض،
جونز و آلن به ایجاد تغییر ادامه داده، و میان تعصب با منطق مصالحه ایجاد کردند.
مراقبان سیاهپوست آمریکایی در زمان فروپاشی جامعه مدنی، یاری گر بازگشت اعتماد به جامعه شدند. وقتی
پرستاران سیاه پوست بهای زیادی را در این مسیر داده اند، چگونه ممکن است برده داری
ادامه یابد؟
آلن و جونز متنی
نوشتند که در سال 1794 منتشر شد و اتهامات مطرح شده علیه پرستاران سیاه پوست را رد
کرد. این جزوه خدمات سیاهپوستان را در طی
این اپیدمی مستند کرده و رنج هایی را که متحمل شده اند؛ نشان داد. در
این متن آمده است: "[ما] به همان اندازه، همراه با سفیدپوستان رنج برده
ایم، رنج و اندوه ما بسیار بزرگ بوده است، اما این شرایط برای سفیدپوستان بسیار
ناشناخته است." آنها از خوانندگان
خواستند که شکاف میان تجربیات سفید و سیاه پوستان از بیماری را در نظر بگیرند. و مستقیماً
برده داران را مورد خطاب قرار دادند:
"اگر فرزندان خود را دوست دارید، اگر کشور خود را دوست دارید، اگر خدای عشق
را دوست دارید، به برده داری در سرزمین های خود پایان دهید."
ساموئل کوه̊ن،
یک مورخ، تاریخچه بیماری در غرب را مورد تجزیه
و تحلیل قرار داده و نتیجه گرفته است که اپیدمی ها بیشتر، جوامع را به هم نزدیک می گردانند تا آنکه آنها
را از هم جدا سازند. این
یک تز بحث انگیز است، اما وقایع سال 1793 تا حدی آن را نشان می دهد. در میانه فروپاشی نظم اجتماعی، جونز
و آلن ائتلافاتی
تشکیل داده و احساس همبستگی نژادی را بنا نهادند که پیش از آن غیرقابل تصور بود. این نخبگان تصمیم گرفتند با این
استدلال که تهمت های نژادی کری "ذهن
مردم را به کلی علیه ما خدشه دار می کند" در
کنار کارگران ضعیف بایستند.
این دو همچنین روابط
پایداری را با چهره های کلیدی سفیدپوست ایجاد و تقویت کردند، ائتلافاتی
که در ادامه فشارهای جونز و آلن در راستای برابری نژادی موثر واقع شدند. با پایان
قرن هجدهم، فعالان جنبش
الغای بردهداری -سیاه و سفید- در مبارزه علیه برده
داری همکاری کردند. آنها؛ متشکل
از شبکه ای از افراد که به فرار بردگان از جنوب آمریکا یاری رساندند؛ مسیر را برای استفاده از "راه آهن زیرزمینی" هموار
نمودند.
در جریان اعتراضات اخیر
علیه نژادپرستی، هنگامیکه بسوی تالار شهر در فیلادلفیا قدم می زدم، معترضین را
مشاهده کردم -پزشکان، پرستاران، دانشجویان، بیکاران، کارگران اساسی و غیر ضروری،
افراد در هر سنی و رنگ پوستی. آنها زیر پرچم ضد نژاد پرستی متحد شده و از قتل یک
سیاه پوست به دست پلیس عصبانی بودند. بستر نیز مهم بود: تظاهرات در حالی اتفاق می
افتاد که بیماری دیگری در حال فلج کردن شهر بود، مرضی که بار دیگر شکاف هایی را در
جامعه ایجاد کرده و منجر به تلفات نابرابری شده که یک اپیدمی می تواند؛ بر فقرا و حاشیه
نشینان تحمیل نماید.
نام جونز و آلن در
اعتراضات فیلادلفیا، پست های فیس بوکی و خبرهای توییتری غایب بودند. جزوه مورد
علاقه آنها، هم اكنون در كتابخانه ها و موزه ها محدود شده است. با این حال مطمئناً این دو خشم و
امید معترضان را درک می کنند. جونز
و آلن پس از اپیدمی تب زرد با اعتماد به نفسی احیا شده، حاضر به سکوت پیرامون مشارکت های جامعه سیاه پوستان نبودند. دو قرن بعد، فریاد همان است:
"ما رنج دیده ایم."
منبع:
https://www.economist.com/1843/2020/10/07/the-epidemic-that-exposed-racial-fissures-in-america-two-centuries-ago
مجموعه یادداشت های مربوط به
"ویروس کرونا" را می توانید از دو بخش (معماری و فاجعه) و (ویروس کرونا و معماری)
مطالعه فرمایید.
- آنچه می توان از ویروس کرونا آموخت - بیل مک کیبن
- جهان پسا کرونا - یووال نوح هراری
- پایش و مجازات؟ بله لطفا! - اسلاوی ژیژک
- نکاتی بر وضعیت اپیدمی - آلن بدیو
- تفکراتی درمورد پی آیند های ممکن ویروس کرونا -فرانکو براردی بیفو
- زیست-ریاضت و همبستگی در فضای اضطراری کووید 19 - میشل لانچئونه . عبدالمالک سیمونه . قسمت اول
- زیست-ریاضت و همبستگی
در فضای اضطراری کووید 19 - میشل لانچئونه . عبدالمالک سیمونه . قسمت دوم
- اپیدمی و آشکارگی دو قرن شکاف طبقاتی و نژادی در آمریکا . ادوارد پوزنت
- درسهایی از سال کوویدی - یووال نوح هراری